کد خبر: ۱۹۸۴۲۵
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۳ 17 March 2016
در دیدار اخیرم با فواد معصوم، -  یکشنبه 28 فوریه 2016-  دریافتم که از اوضاع عراق و کردستان، مشوش است اما همچنان با مصلحت و تدبیر به آینده امیدوار بود و نگاهی مثبت به افق روشنی داشت که شاید از مام جلال به او رسیده است تا همیشه مثبت اندیش باشد. شاید توان دیپلماسی فواد معصوم بتواند راه کاری بیابد. و بتواندرضایت اکثر گروه ها را جلب کند و نشست های صلح را بیاغازد. البته در دیدارم بااو جز تعارفات معمول، تمایلی به سخن گفتن نداشت اما به وضوح می شد از صورتش خواند که می خواهد برای طوفان و بحران در پیش روی کردستان و عراق چاره ای بیابد . فواد معصوم هنوز میان کردها و سنی ها و شیعیان از حرمت برخوردار است و مانند بارزانی نیست که فردی بدون کاریزما و صرفا عاشق دوربین رسانه ها باشد و 10 دقیقه یک بار هم با جملاتی نظیر دولت کُردی و استقلال و .... به فریب افکار عمومی بپردازد . کسی که شاید در عراقی مستقر و قانونمند به مقابل دادگاه فراخوانده می شد.

البته مبرهن است که این خواب و خیال مسعود بارزانی درباره استقلال کُردستان ظاهرا قابل علاج و شفا نیست و خواب نما شدن او و دنباله روی از سیاست خط عربستان-قطر - ترکیه و اسرائیل ، کل کُرد و کردستان را با تهدید اساسی روبرو کرده است و بخاطر بحران های اقتصادی، تهدید ها جدی تر و وضع  بحرانی تر می شود. سودای مُضر تشکیل کردستان مستقل و تکرار دیوانه وار آن برای کردها مشخص شد که دستاویز بارزانی -  بر خلاف منطق و حکمت سیاسی بوده و بدان دروغ دلبسته و با افکار عمومی بازی می کند و فقر، ناآگاهی و توسعه باند مافیایی و فساد ، زمینه را برایش فراهم کرده. کسی که از اداره 3 شهر و 9 روستا عاجزست و نصف کردستان همراه تفکر او نیست آن وقت با 1 شهر و دو روستا ، می تواند استقلال کردستان را اعلام کند ؟ کردستانی که هر حزبی برای لشکر و سربازجدا دارد و هر حزبی دل در گرو کشوری دارند و برای خود تفسیری از قانونی دارد و اقلیمی که قانونی ندارد و پارلمان وقتی طبق قانون دوران بارزانی را تمام شده دانست، تعطیل و نماینده ها را هم به ترور تهدید کردند ، شهناز ابراهیم احمد، می گوید وقتی نان و آب مردم تامین نیست، کدام دولت ؟ بارزانی و اداره امنیت او - خود را رمز استقلال کردها معرفی می کنند.  اقلیمی که هیچ نوع از آزادی زن و آزادی اندیشه بیان و قلم ، حقوق بشر و ... اساسا وجود خارجی نداشته و هنوز زندان های مخوف پنهان در اختیار مسرور بارزانی است و صدها زندانی سیاسی به جرم انتقاد و وابستگی به حزب به سرنوشتی نامعلوم دچارند.

ترویج ایران هراسی هم در فضای سیاسی کردستان مشهود است. ایران هراسی یک ناسزای رسانه ای است که در اقلیم کردستان عراق ، احزاب سیاسی ، همدیگر را بدان متهم می کنند اما طنز اینجاست که همگی با ایران روابط نزدیک دارند و اولین رابطه با جمهوری اسلامی را هم همین بارزانی درست کرده اما امروزه همه منتقدان خودش را وابسته به ایران می داند. به زبان کردی مرتبا در رسانه هایش علیه ایران تبلیغ می کند اما به زبان فارسی ماجرا تفاوت دارد. و تاکتیک سیاسی این حزب بر دروغ و فریب بنا شده است.  مثلا در رسانه ها یکی می گوید سپاه پاسداران ایران حامی طالبانی است دیگری می گوید که وزارت اطلاعات حامی بارزانی است و ... و این قصه ها هر روز در رسانه ها مطرح است.

 ولی بهرحال بنده معتقدم که بارزانی، ایران را به مانند یک دشمن می داند اما طالبانی ایران را حامی کُردها می داند. بهرحال این تسلسل باطل در میان افکار عمومی کردستان عراق هست. مثلا شیخ جفر و میت. و اکثر حزب ها دامنگیر فساد مالی - امنیتی شده اند که به این سادگی هم قابل حل نیست و با اسم کرد و کُردستان و حقوق کُرد و .. ، تجارت می کنند. و برنامه استراتژی مهم ندارند و شاید اگر حضور ایران نباشد، یک شبه اقلیم  فرومی پاشد. گروه های اسلامی تندرو هم تا 80% تفکر مشابه داعش دارند و رادیکالیسم مذهبی وحشتناک است. و نزدیکی با ایران، نوعی دشنام رسانه ای است که علیه همدیگر استفاده می کنند اما کسی به نقش مخرب عربستان و ترکیه اشاره ندارد که ضد کرد و ضد شیعه و ضد ایران هستند. اما 4 پایگاه نظامی ترکیه در بخش شمالی کردستان عراق هم عینا همین سیاست را دارد.

البته سیاست ایران در مقابل کردها مشخص است.  در قبل از انقلاب که ساواک حرکت مسلحانه کردهای عراق را از سالهای 1961-1975 انجام داد و بعد هم قرارداد الجزایر شد. ایران سعی در نگه داشتن هر دو گروه داشت. بعد از انقلاب هم مدتی بارزانی - تحت پرچم قیاده موقت - همکار و همراه جمهوری اسلامی بود و ادریس بارزانی معتقد بود که نباید ایران با طالبانی تعامل کند و عاقبت در 2 سال آخر جنگ ایران  و عراق رابطه جمهوری اسلامی بطور کامل با طالبانی برقرار شد . در حالی که بارزانی ها باوری به انقلاب ایران نداشتند اما طالبانی در قم به دیدار رهبر انقلاب رفت و در فرانسه هم فواد معصوم و عادل مراد رفته بودند.

بعدها ایران متوجه شد که طالبانی دوستدار ایران و ایرانی است و وفادار به ایران. رویه اتحادیه میهنی نسبت به ایران مشخص است و نکته افتراق مابین مام جلال و بارزانی در این است که جلال طالبانی اهل دانش و تحصیلات و مطالعه و دوستدار تاریخ بود و یک عمر کتاب تاریخی مطالعه کرده بود اما بارزانی میانه ای با مطالعه و دانستن نداشته و ندارد و بالطبع هم درسی از سقوط دیکتاتورهای منطقه در ماجراهای بهار عربی نیاموخته است و خود در میان مردم کردستان به مستبدی شهرت یافت که مردمانش در آرزوی بهار کُردی هستند .

اما ایران به سمت جلال طالبانی گرایش دارد و طبعا روابط امنیتی خاصی هم با بارزانی دارد و حتی در مواردی امنیتی مانند ترور دانشمندان هسته ای ایران ، از لفظ" اقلیم مجاور" استفاده شده است و این مراعات اغراق آمیز ادامه دارد. و حتی ایران در تعامل و نزدیکی با دیگر گروه های سیاسی اقلیم کردستان عراق هم مراعات خانواده طالبانی را دارد مانند روابط با نوشیروان مصطفی امین. ولی حفظ توازن سیاسی در داخل حزب طالبانی برای جمهوری اسلامی اهمیت داشته و داردو حتی 2-3 مرتبه هم علیه جلال طالبانی کودتا شد که همراهی مشاوران مشفق جمهوری اسلامی توانست که موضوع را ختم به خیر کند. البته در داخل اتحادیه میهنی کردستان هم چند صدایی است و گروهی هم از اساس ضد اتحادیه میهنی کردستان هستند و طنز ماجرا اینکه با بارزانی و میت ترکیه بیشتر رابطه نزدیک دارند و حافظ منافع آنها هستند تا خانواده طالبانی و یا حزب طالبانی. ولی بهرحال هرچه پایگاه حزب اتحادیه میهنی در کردستان قوی تر باشد در راستای منافع و مصالح ایران است. البته برخی با حزب طالبانی هم دشمنی و عنادهایی داشته اند و  معتقدند که برای حفظ توازن سیاسی باید هر دو را داشت اما امروزه می بینیم که بارزانی بارها و بارها به ایران خیانت کرده و علیه سیاست ایران بوده. بارزانی در خط قطر-عربستان - ترکیه گام بر می دارد و از ایران دور شده. و حافظ منافع اسرائیل در منطقه هم هست. برخی از مقام های امنیتی - نظامی ایران هم شاید چندان معترف یا باورمند به این قضیه نباشند اما بهرحال این واقعیتی است غیر قابل انکار. بهرحال گاهی یک سری منافع سیاسی یا شاید مافیای مالی و .. مزاحم افشاگری است.

بهرحال در 1991 ایران به همراه آمریکا معمار اقلیم کردستان بوده است. همیشه ایران پناهگاه کردها بوده است. اما ایران گاهی باید حجم برخی از سیاسیون یا تاجران سیاسی را بشناسد که  نمی توان متصور بود که شاهکاری خلق کنند. در دیپلماسی حزب های کردی در کشورهای مختلف باید دگرگونی رخ بدهد طبعا. وجود برخی افراد مایه استحکام روابط نیست بلکه مایه بهم زدن است و خلق مشکلات جدید. برخی هم تجارت می کنند بجای سیاست. و یا به خلق فتنه و مشکلات می پردازند. یکی از آنها هم اطلاعات غلط دادن به کشور میزبان است . اطلاعات غلط یعنی اینکه با برخی تاجرهای سیاسی رفاقت دارند و منتفع هستند و به ایران و مقام های امنیتی - سیاسی را  با اطلاعات غلط می خواهند فریب بدهند یا اینکه لابی گری کنند.

مثلا مشهور است که یکی می گفت شخص معتمد  جلال طالبانی هستم اما وقتی  کسالت یافت فورا گفت مام جلال وفات کرده و در یخچال سردخانه در ایران نگهداری می شود و بعدها همان شخص مدعی بود که دست بوس قبیله بارزانی شدن ارزش است. یعنی آنقدر به نچیروان بارزانی باورمند است وفایی برای طالبانی ندارد.  مثلا اکثر معلوماتی که از فلان حزب به ایران داده می شود بر عکس واقعیت هاست و سناریوی نفوذ بارزانی و میت (MIT) در تخریب توازن این حزب، موفق بوده است. و آدم را به یاد نفوذ بعث در این حزب، در دهه های 1980 - 1990 می اندازد که برخی از کادرهایش پرونده همکاری با بعث داشتند. مثلا یکی بعثی بود و نوشیروان مصطفی امین و کوسرت رسول می خواستند وی را اعدام کنند اما امروزه داستانش فرق دارد. مثلا یکی عینا هر حرفی را که به ایران می زند دوباره و چندباره برای ترکیه و عرب ها و آمریکا و غربی ها هم تکرار می کند و بیشتر منصب جو و فرصت طلب هستند که در دنیای سیاست منطقه خاورمیانه بسیارند افرادی که به هر رنگی در می آیند
مرحله پس از طالبانی هم دورانی است که همه جریان ها و اقوام عراق متضرر شده اند و کُردها بیشتر از همه جریان های سیاسی ضرر کرده اند از دوران کسالت جلال طالبانی و کناره گیری او از عرصه سیاست؛ شاید بتوان گفت که راه و شیوه سیاست او غریب مانده است. و می توان گفت که مصلحت اندیشی و دشمنی مابین گروه های سیاسی و خصوصا خصومت بارزانی و عدم حکمت و کیاست او و منزوی بودنش بنا به پیشینه تاریخی اش هم خود و هم حزب و قبیله اش را هم با تهدید های اسای روبرو ساخته است.

در بین افواه مردم کردستان مشهور است که از وقتی که مام جلال نیست حتی کشتی نوح هم نمی تواند سفینه نجات بارزانی شود. امروزه هم جلال طالبانی در گوشه ای با وجدان آسوده نشسته و بر عصایش تکیه زده است و نکته تاریخی و قابل تامل آنجاست که همه شخصیت های سیاسی و حزبی به هنوز هم به دیدارش میروند که شاید معجزه ای از او ساخته شود. و در اکثر محفل های سیاسی و حزبی عراق - بین کُردها و سنی ها و شیعیان - هم به کیاست و فراست و سیاست او اشاره می کنند و آرزوی اینکه ایام سلطه و نفوذ و قدرت او حفظ توازن قدرت و محافظت از کیان و هویت همه جریان های سیاسی بود و در میان سیاستمداران دوران او به ایام طلایی عراق مشهور شده است و نوری مالکی هم علنا می گوید که  در دوران مام جلال، عراق چندان تهدید امنیتی جدی نداشت و این نوع بازی ها امنیتی که بیشتر ساخته و پرداخته کشورهای منطقه است، جایگاهی نداشت.

اما فواد معصوم که امروز بر کرسی جلال طالبانی تکیه زده است، چه می تواند بکند ؟ چه سیاستی را به کار می برد ؟ اینها پرسش هایی است که عملکرد او در این چند روز آینده نشان می دهد. 

پژوهشگر تاریخ معاصرو نویسنده خاطرات جلال طالبانی
منبع: تابناک
برچسب ها: طالبانی ، کردستان ، معصوم
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار