دخترک مضطرب و پنهان از چشم مادر و برادرانش گوشی را برداشت و شماره را گرفت. با شنیدن صدای مددکار کمی آرام گرفت، «الو... الو... میخوام ببینمتون... تو روخدا زودتر بیاین... زیاد نمی‌تونم حرف بزنم... یه مرد اینجاست» و بعد صدای بوق ممتد تلفن...
کد خبر: ۲۰۶۳۳۶
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۹ 04 April 2016
دخترک مضطرب و پنهان از چشم مادر و برادرانش گوشی را برداشت و شماره را گرفت. با شنیدن صدای مددکار کمی آرام گرفت، «الو... الو... میخوام ببینمتون... تو روخدا زودتر بیاین... زیاد نمی‌تونم حرف بزنم... یه مرد اینجاست» و بعد صدای بوق ممتد تلفن...

 به گزارش خبرنگار ایلنا این بخشی از خاطرات ایلیار رابط، مددکار جمعیت امام علی(ع) است.او می‌گوید: «بومهن دارای محلات حاشیه و معضل‌خیز بسیار پراکنده‌ای است. اعتیاد نیز یکی از مشکلات این محلات است که به شدت وارد زندگی کودکان این نواحی شده است. ستاره 10 ساله هم در یکی از این محلات نزدیک به حاشیه زندگی می‌کند. منزل او اتاقی کوچک است که یکی از سازمان‌ها در اختیار خانواده‌اش قرار داده بود اما امروز پاتوق مردان معتاد و مواد فروش شده است.»

وی ادامه می‌دهد: «اولین بار اسفندماه سال گذشته بود که با دخترکی  نحیف و رنجور مواجه شدیم، با صورتی تکیده و رنگ‌پریده که یک هفته‌ای بود به خاطر مشکلات زندگی و پارگی لباس‌هایش به مدرسه نمی‌رفت. چشمان مضطرب او  به دنبال یک مأمن بود به صورتی که در اولین برخورد باما احساس امنیت کرد.»

ستاره که در آن زمان 9 سال داشت به مددکار جمعیت امام علی (ع) می‌گوید که موادفروش مادرش به خانه آنها می‌آید و او را کتک می‌زند. مددکار موضوع را به معتمد محل اطلاع می‌دهد و در نهایت با تلاش‌هایی که صورت می‌گیرد، موادفروش کمتر به سراغ ستاره می‌رود.

رابط می‌افزاید: «حتی مادر ستاره نیز به گفته خودش مورد ضرب و شتم فرد مواد فروش قرار می‌گرفته است.»

ستاره از لحظه تولد اعتیاد داشته است

مادر خانواده 14 سال است که معتاد و فروشنده مواد است. برادران ستاره نیز همگی بزرگسال، معتاد و بیکار هستند. به همین علت مددکاران احتمال می‌دادند که از این کودک برای خرید و فروش مواد استفاده شود. پدر خانواده نیز 2 سال است که آنها را ترک کرده به نحوی که حتی یارانه خانواده را نیز قطع و برای خود برداشت می‌کند. خواهرش هم در کودکی به عقد یک تبعه افغان درآمده و به افغانستان رفته است، اما حالا مدتی است که از افغانستان گریخته و به ایران بازگشته است. آینده‌ای که ممکن است در انتظار ستاره نیز باشد.

مددکار می‌گوید: «بعد از مدتی که با خانواده ستاره ارتباط برقرار کردیم، توانستیم به بهانه گرفتن آزمایش سلامت، از ستاره آزمایش اعتیاد بگیریم که متاسفانه اعتیاد ستاره به مرفین مثبت بود. با وجود اینکه کمپ تخصصی ترک اعتیاد در این منطقه نیست، توانستیم با یک پزشک داوطلب برای ترک ستاره هماهنگ کنیم که مادر او مانع شد، زیرا به نظر می‌آید؛ ستاره وسیله‌ای برای خرید و فروش مواد است.

وی می‌افزاید: مادر ستاره در زمان بارداری وی؛ کراک، تریاک و شیشه مصرف می‌کرده، لذا به احتمال قوی ستاره از لحظه تولد اعتیاد داشته است.

اما معضلات ستاره به همین‌ جا ختم نمی‌شود، در زمان بیماری به جای دارو و درمان به او مواد داده می‌شود به نحوی که رابط می‌گوید: یکبار ستاره دل درد شدید گرفت که خانواده به جای درمان به او تریاک داده بودند. ما دو روز بعد از این ماجرا او را دیدیم، حالش مرتباً به هم می‌خورد و در شرایطی خوبی قرار نداشت و وقتی خواستیم او را به درمانگاه ببریم؛ خانواده مانع شدند.

دختر10 ساله مورد تعرض مواد فروش مادرش قرار می‌گیرد

دختر کوچک این روایت حالا و در سن 10 سالگی با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم می‌کند. او مدتی پیش با ترس و اضطراب و پنهان از خانواده با مددکار تماس گرفته و به حضور مردی در خانه اشاره می‌کند. ستاره در ملاقات با مددکار با مخلوطی از شرم و ترس چنین می‌گوید: مواد فروش مادرم به خانه ما می‌آید، وسایل خانه را می‌دزد و در نبود مادر و برادرانم بدن و صورتم را لمس می‌کند و... . این کودک 10 ساله بارها مورد تعرض قرار گرفته است...

مددکار جمعیت امام علی(ع) اظهار می‌کند: وقتی مادر ستاره متوجه شد؛ دخترش به صورت خصوصی با من حرف می‌زند، سعی کرد ما را از هم جدا کند. من حدس می‌‌زنم که خانواده ستاره از این موضوع باخبر باشند، اما  از آنجا که خانواده بی‌پول و بیکار است و نمی‌تواند؛ خرج مواد خود را بدهد در مقابل دزدیدن وسایل خانه یا آنچه که با ستاره می‌شود، سکوت می‌کنند.

اما دخترک مصائب دیگری نیز پیش رو دارد. او غده‌ای در ناحیه گردن دارد و هر روز هم خون‌دماغ می‌شود و نمی‌تواند؛ مرتب به مدرسه برود. دلیل وجود این غده‌ نیز مشخص نیست. به گفته رابط خانواده او به این موضوعات بی‌توجه هستند و حتی از اینکه مددکاران ستاره را به بیمارستان ببرند، ممانعت می‌کنند.

مددکار جمعیت امام علی با بیان اینکه ستاره در شرایط بسیار سختی قرار دارد، ادامه می‌دهد: وقتی فهمیدیم به این کودک تعرض می‌شود، سریعاً با بهزیستی تماس گرفتیم، اما متاسفانه آنطور که باید اقدام نشد، البته ما باز هم پیگیر شدیم و در نهایت از طرف سازمان بهزیستی به ما گفته شد که گزارشی را در این خصوص به قوه قضائیه ارسال کرده‌ایم.

هنوز هم پس از گذشت یک ماه از زمانی که مددکاران جمعیت امام علی(ع) متوجه مشکل ستاره شده‌اند او در همین حالت به سر می‌برد و خدا می‌داند؛ در معرض چه مصائب دردناک‌تری قرار دارد.

قضات تصمیم‌اولیه مددکاران برای سلب صلاحیت را بپذیرند

حبیب‌الله مسعودی فرید درباره نحوه واگذاری سرپرستی کودکان بدسرپرست به سازمان بهزیستی به خبرنگار ایلنا می‌گوید: سرپرستی چنین کودکانی با حکم قوه قضاییه به سازمان بهزیستی واگذار می‌شود به بیان دیگر قوه قضاییه باید سلب صلاحیت والدین را به سازمان بهزیستی اعلام و ابلاغ کند.

وی با بیان اینکه حتی یک روز تاخیر ممکن است؛ صدمات جبران ناپذیری به کودک وارد کند؛ عنوان کرد: به همین علت پیشنهاد می‌دهیم؛ قاضی تشخیص اولیه همکاران ما برای جدایی کودک از خانواده را بپذیرد و بعدا تصمیم گیری نهایی را انجام دهد.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی پیشنهاد داد: قانونی تصویب شود یا ماده‌ای به لایحه‌ حمایت از حقوق کودکان که در حال حاضر در کمیسیون قضایی مجلس است، اضافه شود که بنا بر آن اگر مورد کودک آزاری به اورژانس اجتماعی ارجاع شد و گزارش مددکار مبنی بر آن بود که باید کودک از خانواده جدا شود؛ قاضی حکم موقت گرفتن کودک از خانواده را صادر کرده و مرحله تکمیلی بعدا انجام شود.

سلب صلاحیت والدین بی‌مسئولیت تنها راهکار قانونی

این درحالی است که علی کاظمی؛ قاضی دادگستری و مدیرکل امور اسناد و مترجمان قوه قضائیه چندی پیش در گفت‌وگو با ایلنا گفته بود؛ قانون مقرر کرده تنها راه حل برخورد با والدین بی‌مسئولیت سلب صلاحیت سرپرستی از آنان است، اما این راهکار خوبی نیست که کودکی را سریع از خانواده جدا کنند و بسیاری از قضات نیز از این راهکار استفاده نمی‌کنند و اعتقاد دارند؛ پدر و مادر بودن، شانی است؛ خدادادی  و طبیعی و نمی‌توان به راحتی این وضعیت را به هم زد.

وی خاطرنشان می‌‌کند: باید تلاش کنیم تا حد امکان خانواده را حفظ و والدین را اصلاح کنیم و اگر هیچ امیدی نبود که والدین اصلاح شوند و بتوانند کودک خود را نگه دارند در آن زمان  می­‌توان کودک را به خانواده جایگزین یا به سازمان بهزیستی تحویل داد.

با این وصف به نظر می‌رسد؛ تصویب قانون حمایت از کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست نیز تا به امروز نتوانسته موجبات حمایت از کودکان بدسرپرست را فراهم کند، از دیگر سو لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که همچنان در دستور کار کمیسیون قضایی قرار دارد و امکان بیشتری برای حمایت از این افراد دارد نیز هنوز در انتظار تعیین تکلیف بوده و راه به جایی نبرده است.

قضات دادگاه نیز به رغم تشخیص اولیه مددکاران سعی دارند؛ خود اقدام به تعیین صلاح و مصلحت کودک برای جدایی یا عدم جدایی وی از خانواده کنند که این موضوع نیز وقت گیر بوده و بیم آن می‌رود که در مواقعی صدور رای نهایی برای عدم صلاحیت والدین و جدایی کودک از آنان، مصداق بارز نوشدارو پس از مرگ سهراب شود.

حقیقت آن است که در کشاکش تصمیم‌گیری درباره زندگی یک کودک و بررسی صلاحیت یا عدم صلاحیت سرپرست کودکانی که در شرایط خطرآفرین زندگی می‌کنند، آنچه در ازدحام کوچه‌های بی‌کسی آنان فراموش می‌شود؛ فریاد تظلم‌خواهی این کودکان است و آنچه خاموش می‌شود، می‌پژمرد و می‌میرد، احساس خوب «کودک بودن است». دورانی که غیرقابل بازگشت وهمچون باد زود گذر است و منتظر نمی‌ماند. دورانی که اگر به آن پرداخته شود؛ کودک می‌بالد و آینده جامعه‌ای را می‌سازد که برایش امنیت، سلامت و آموزش فراهم کرده است و اگر مورد بی‌توجهی قرار گیرد آنچه از کودک می‌ماند؛ ویرانه‌ای است هولناک...
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار