خواندن سمفونی پیامبر دشوارترین کار زندگی‌ام بود / خواننده‌ی پاپ کلاسیک هستم اما چنین سبکی وجود ندارد
کد خبر: ۳۸۵۹۷۶
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۷ 28 February 2017
 «حامی» خواننده‌ی موسیقی پاپ است، اما آنچه می‌خواند خیلی هم جدی است. اصول آوازخوانی کلاسیک را به خوبی می‌داند اما آنچه می‌خواند «موسیقی کلاسیک» نیست. چیزی میان موسیقی کلاسیک و موسیقی پاپ و شاید به همین دلیل موسیقی او و هم‌نسلانش را «پاپ کلاسیک» می‌نامند. این همان نامی است که خیلی‌ها هم آن را نمی‌پسندند. «پاپ اما جدی» شاید نام بهتری برای آنچه باشد که حامی می‌خواند. خواننده‌ای که رفتن به کنسرتش نه مانندِ خوانندگان پاپ است که فقط جیغ و دست و هورا باشد و نه مانند اجراهای موسیقی کلاسیک است که خبری از کلام نباشد و اگر هم باشد ارتباط برقرار کردن با آن برای مخاطبان ایرانی دشوار باشد. در اجراهای «حامی» آواز هست اما درست هست. موسیقی هست اما نه ساختگی با ابزار الکترونیک و لپ‌تاپ. کلام هست اما نه سطحی.
آنچه «حامی» می‌خواند جدی است. اصلا انگار تمامِ کسانی که روزگاری در کنار زنده‌یاد بابک بیات بوده‌اند این ویژگیِ درست خواندن و جدی بودن در موسیقی و آوازشان هست. بیشتر خوانندگان هم‌نسل «حامی» کسانی هستند که درست می‌خوانند اما امروز تقریبا تمام هم‌نسلان «حامی» عمر هنریشان به پایان رسیده و تنها کسی که عمر هنریش هنوز ادامه دارد و آثارش مورد توجه علاقه‌مندان قرار می‌گیرد؛ «حامی‌» است.
باید دید رمز این ماندگاری در چیست.
«حامی» در این سال‌ها حاشیه هم کم نداشته است؛ از مشکلاتی که دیگران برایش پیش آوردند تا از دست دادنِ صدایش در بازه‌ای پنج ساله، گاهی او را دچار دردسر کرده اما هیچ کدام از این مسائل او را از موسیقی حذف نکرده است. همین اواخر هم قراردادش را با تهیه‌کننده‌اش فسخ کرد و کارش با تهیه‌کننده‌ای جدید را آغاز کرد.
همین هفتم و هشتم اسفند 1395 هم دو اجرای موفق دیگر در تالار وحدت به روی صحنه برد تا بار دیگر نشان دهد که او و موسیقی‌اش ادامه دارند...

برای پرداختن به همه‌ی آنچه به «حامی‌» ربط پیدا می‌کند پای صحبت‌هایش نشستیم. در ادامه حاصل ساعتی هم‌نشینی با «حامی» را می‌خوانید.

«حامی» خواننده موسیقی پاپ کلاسیک

حدود 17 سال از فعالیتتان در عرصه موسیقی می‌گذرد. در این سال‌ها تنها 5 آلبوم به صورت رسمی و در زمینه موسیقی پاپ منتشر کرده‌اید. این تعداد آلبوم برای خواننده‌ای با سابقه‌ی شما شاید اندک باشد. علت این کم‌کاری‌تان در انتشار آلبوم چیست.

آلبوم نخستم با حمید غلام‌علی(خواننده) مشترک بود که آقای لاچینی آهنگسازش بود و سال 1378 منتشر شد. نخستین آلبوم مستقلم با عنوان «حامی» با آهنگسازی آقای چراغعلی منتشر شد. دومین آلبومم که بیشتر هم دیده شد «دونیمه رویا» در سال 82 منتشر شد. سال 86 «فقط نگاه می‌کنم» را منتشر کردم. سال 89 «آ خدا» و سال 93 هم «یک لحظه عاشق شو» منتشر شد. در این میان سمفونی ایثار با آهنگسازی مجید انتظامی و سمفونی پیامبر با آهنگسازی شاهین فرهت را خواندم.

خواندن سمفونی پیامبر به طور حتم کار ساده‌ای نبوده است. شاهین فرهت از آهنگسازان و مدرسان موسیقی کلاسیک است که جایگاه والایی در موسیقی کلاسیک دارد. همکاری با او و خواندن سمفونی پیامبر برایتان چگونه بود.

دوستانم پیشنهاد دادند که کاری به نام سمفونی پیامبر هست که در اوکراین ضبط شده و ولادیمیر سرینکو آن را رهبری کرده است. آهنگسازش هم شاهین فرهت بود. در ابتدا کمی ترسیدم و در عین حال می‌دانستم که اتفاق بزرگی است. بعد که کار را به من دادند، گوش کردم و چند روزی بر روی خواندنش تمرین کردم. اما پس از مدتی متوجه شدم که باز هم بحث اعمال نفوذ و این ماجراهاست و خواندن این اثر نصیب من نمی‌شود. کسان دیگری این کار را خواندند. در آستانه انتشار هم قرار گرفت اما فرهت از کیفیت اجرای آنان راضی نبود و دوباره به من پیشنهاد دادند که کار را بخوانم. من هم قبول کردم که کار را بخوانم و رفتم در استودیوی تلویزیون و آواز این اثر را خواندم. بعد از چند روز آقای فرهت پس از شنیدنِ اجرای من روی سمفونی، قبول کردند که اثر با صدای من منتشر شود. سخت‌ترین ملودی که در این سال‌ها خوانده‌ام همین اثر سمفونی پیامبر بود.

درباره‌ی کم‌کاریتان نگفتید که علتش چیست.

خیلی وسواس دارم و این مسئله گاهی خودم را هم اذیت می‌کند. در میکس و مسترینگ کار و حتی انتخاب عوامل بسیار وسواسم. در لباس خریدن هم همینگونه‌ام گاهی لباسی که می‌خرم را چند بار می‌برم و تعویض می‌کنم. درباره موزیک هم همینگونه‌ام؛ موزیکی را انتخاب می‌کنم و چند سال رویش کار می‌کنم و در نهایت اگر دوستش داشته باشم منتشرش می‌کنم.

 احتمالا از میان همین آثار چند آلبوم تا الان دور ریخته‌اید.

نه!(می‌خندد) ویدیو کلیپ‌های بسیاری ساخته‌ام و هیچ‌کدام را دوست نداشته‌ام و منتشر نکرده‌ام. از سال گذشته تا کنون روند برگزاری کنسرت‌هایم را بهتر و بیشتر کرده‌ام. در گذشته سالی یک بار کنسرت می‌گذاشتم. اما در همین سال 95 تا کنون 4 کنسرت برگزار کرده‌ام. بهار سال آینده هم 2 اجرای دیگر خواهم داشت. سعیم بر این است که در سال بعد آلبومی هم منتشر کنم و در تولید تک‌آهنگ‌ها هم سرعتم بیشتر خواهد شد.

در سال گذشته قرارداد برگزاری کنسرت‌هایتان با شرکت دیگری بود که در نهایت این قرارداد را فسخ کردید. درباره مشکلات و علت این فسخ قرارداد برایمان بگویید.

وقتی می‌خواستم پس از چند سال دوری از صحنه‌ها، شروعی دوباره داشته باشم از اجرای زنده می‌ترسیدم. جشن سالانه موسیقی ما که در مهر ماه سال 1394 در تالار وحدت برگزار شد نخستین اجرای زنده‌ام بعد از چند سال دوری بود که برایم آغازی دوباره و یک معجزه محسوب میشد. در آن اجرا 2 قطعه خواندم و ترسم ریخت و دیدم که می‌توان باز هم بخوانم. جایی که حسین علیزاده و بزرگان موسیقی روبه‌رویم نشسته بودند و می‌خواستم بخوانم برایم ترس داشت. قبلا تجربه خواندن در مقابل بزرگان موسیقی در قالب ارکستر سمفونیک تهران را داشتم اما پس از پنج سال سکوت کمی ترس داشتم.
بعد از آن برنامه‌ریزی برای برگزاری کنسرت کردم و قراردادی بستم که تقریبا یک‌طرفه بود که اگر به هر دلیلی لغوش کردم به من ضرری نرسد. آن قرارداد هم برای یک اجرا بود و انجام هم شد و بلیت‌های آن کنسرت هم در زمانی کمتر از دو ساعت به فروش رفت. اجرای دیگری هم در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی داشتم که تهیه‌کننده‌ی آن اجرا خودم بودم و در آن اجرا هم خوب بلیت فروختیم.
بعد از آن تهیه کنندگان زیادی سراغم آمدند اما خیلی خوب انتخاب نکردم و قراردادی که بستم باعث خانه‌نشینی‌ام شد و تهیه‌کننده برایم کنسرت برگزار نمی‌کرد و دلیلش این کارش خیلی برایم روشن نبود. قراردادم با آن تهیه‌کننده یک‌ساله بود که با پرداخت خسارتی فسخش کردم. بعد از آن دوستانی سراغم آمد و بخشی از خسارت قرارداد قبلی‌ام را پرداخت کردند و این زمینه‌ای برای آغاز همکاری تازه‌ای شد. الان با تیم جدیدی که قرارداد دارم به خوبی پیش می‌رویم. دو اجرا را هم برگزار کرده‌ایم و من از همه چیز راضی بوده‌ام. الان هم برنامه‌ریزی برای هفتم و هشتم اسفند در حال انجام است و نکته مثبت این که با این تیم جدید دیگر دغدغه‌های مسائل اجرایی را ندارم و تمرکزم تنها روی موسیقی و اجرایم است.

«حامی» خواننده موسیقی پاپ کلاسیک

 تهیه کننده‌ی قبلیتان چه کرد که شما از او ناراضی بودید. تهیه‌کننده‌ای که الان با او قرارداد دارید چه کرده که شما از کار کردن با او راضی هستید.

وقتی آلبومی ضبط می‌شود معمولا خواننده می‌آید و می‌خواند و تنظیم کننده و آهنگساز پای کار می‌نشینند و نتیجه نهایی را برای خواننده می‌فرستند تا او هم تایید کند و اگر خواننده هم نظری داشته باشد اعمال می‌شود و در نهایت کار را منتشر می‌کنند. اما وقتی من آلبومی ضبط می‌کنم آهنگساز و تنظیم‌کننده می‌روند و من پای کار می‌نشینم و ادیت‌های زیادی می‌کنم و گاهی حتی سازها را حذف می‌کنم و سازهای جدید بر روی کار می‌آورم. البته این دخالت‌ها ممکن است در برخی موارد خوب نباشد اما درباره انتشار آلبوم‌هایم این رویه جواب داده است. در طراحی آلبوم و در انتشار و در همه‌ی موارد از صفر تا صد نظر می‌دهم. در برگزاری کنسرت هم همین‌گونه است؛ در طراحی پوستر و طراحی صحنه نظر می‌دهم و شرطم این است که پشت صحنه هم هنگام کنسرت‌ها خلوت باشد. علی حق‌شناس تهیه کننده‌ی کنونیِ کنسرت‌های من است و تقریبا هر چه می‌گویم قبول می‌کنند و با من خیلی همراه هستند.

 از این که هر چه می‌خواهید نه! نمی‌گویند سواستفاده نمی‌کنید(خنده).

همه جای دنیا قانون این است که خواننده و گروهش در رفاه کامل باشند. اما این برای کشورهایی است که موسیقی در آنجا به صنعت تبدیل شده و درآمدهای کلانی دارند. در ایران با این درآمدها و با اجاره‌بهای بالای سالن‌ها دست تهیه‌کنندگان خیلی باز نیست. اما در کار کردن با آقای حق‌شناس هر چه که می‌خواستم برایم فراهم کردند. البته که در هر کاری تنش‌هایی هم هست اما این‌ها را از سر می‌گذرانیم. در کار کردن با تیم جدید پرداخت‌ها سرجایش و احترام‌ها سرجایش حفظ می‌شود.
در این اجراها خیالم راحت است. اما در اجراهای گذشته بخشی از هوش و حواسم درگیر مسائل اجرایی بود.

 در صحبت‌هایتان به ماجرای خواندن اثر شاهین فرهت اشاره کردید و ماجرای نفوذ و رابطه‌بازی که در برهه‌ای از زمان کار را از شما گرفت و به دیگران رسید. این نفوذها و این روابط چقدر به موسیقی ما لطمه زده و هنرمندان واقعی را از صحنه‌ها دور نگه داشته است.

آقای بیات که زنده بود جلوی کارگردان می‌ایستاد و می‌گفت که من خواننده را خودم انتخاب می‌کنم. در پروژه‌ی «دلم گرفت» چند خواننده حتی پیشنهاد مالی هم به آقای بیات دادند. چند خواننده هم از نزدیکان آقای قادری(کارگردان سینما) پیشنهادهایی برای خواندن این قطعه دادند. چند خواننده هم در استودیو این قطعه را خوانده بودند. در نهایت روزی آقای بیات با من تماس گرفت و گفت بیا منزل ما. وقتی پیشش رفتم در آنجا به من گفت فردا بیا استودیو و کار را بخوان، اگر خوب بخوانی تو را انتخاب می‌کنم.
به هر حال من آن قطعه را خواندم و آقای بیات هم پای من ایستاد؛ یعنی پای کیفیت ایستاد. الان بچه‌هایی که کار می‌کنند خیلی پای کیفیت نمی‌ایستند. گاهی آهنگسازِ فلان تیتراژ اثر را به خواننده‌ای می‌دهد که برای خواندن آن اثر پرداختی هم داشته است. شاید هم این درست است؛ چرا که الان هزینه‌های ساخت یک فیلم آنقدر زیاد است که فروش فیلم کفاف هزینه‌ها را نمی‌دهد. البته در عین حال هنوز هستند کسانی که پای کیفیت می‌ایستند.

«حامی» خواننده موسیقی پاپ کلاسیک

حتما شنیده‌اید که همین امسال در جشنواره فیلم فجر و درباره فیلم «قاتل اهلی» چنین اتفاقی رخ داده و مسعود کیمیایی فرزندش پولاد را به پرویز پرستویی ترحیج داده است.

درباره فیلم فجرمن هم شنیده‌ام. البته فیلم ایرانی اصلا نمی‌بینم مگر این که اجباری داشته باشم. شنیده‌ام که آن کارگردان قدیمی به خاطر پسرش آبروی چندین ساله‌اش را زیرپا گذاشته است. همان اتفاق هم در موسیقی رخ می‌دهد اما خیلی محسوس و ملموس نیست. در سینما فیلمی را می‌بینید و مشخص است که بازیگران سطحشان در چه حدی است. اما در موزیک خیلی دیده نمی‌شود و مخاطب خیلی متوجه نمی‌شود که فلان نوازنده در چه سطحی از کیفیت قرار دارد، مگر این که متخصص باشد.

چنین روندی در موسیقی چه زیان‌هایی دارد. کسانی که با چنین کارهایی مطرح می‌شوند تکلیفشان چیست و تا کجا می‌توانند با این سیستم پیش بروند.

در کوتاه مدت برای هنرمند بازده مالی و شهرت دارد. اما در طولانی مدت چون پشتوانه‌ای نداشته عمرش کوتاه می‌شود.

درباره ژانر موسیقی شما از عنوان «پاپ کلاسیک» استفاده می‌شود. کمی درباره این عنوان برایمان توضیح دهید که اصلا این عنوان از کجا آمده است و چنین سبکی در موسیقی جهان و جود دارد.

من همیشه گفته‌ام که چنین سبکی نیست و وجود نداشته است. همان طور که سبک تلفیقی وجود نداشته و بدعتش در خارج از ایران بوده و الان ما هم آن را دنبال می‌کنیم. می‌توان برخی از اِلمان‌های موسیقی کلاسیک را با برخی از اِلِمان‌های موسیقی پاپ تلفیق کرد و نامش را پاپ کلاسیک گذاشت. مثلا در موسیقی کلاسیک ما «درام‌ست» (جاز) نداریم ولی در موسیقی پاپ داریم. می‌توان سازبندی، ارکستر، خط ملودی و فواصلی که استفاده می‌شود کلاسیک باشد و در عین حال درام و باس هم داشته باشیم. به جای «کنترباس» و «توبا» که دو صدای بم در ارکستر موسیقی کلاسیک است می‌توان گیتارباس و درام استفاده کرد.
به همین دلیل ترکیب این دو موسیقی؛ «پاپ کلاسیک» می‌شود. از سال‌های گذشته چنین ترکیب و چنین موسیقی بوده اما چنین نامی نداشته است. من خواننده‌ی پاپ کلاسیک هستم و پایش هم ایستاده‌ام اما چنین سبکی وجود ندارد.

آنچه از خوانندگان «پاپ کلاسیک» در ذهن ماست این که این خوانندگان معمولا اصول خوانندگی و حداقل استانداردها را حفظ می‌کنند. در حالی که دیگر خوانندگان معمولا چنین توانایی ندارند و چنین استانداردی در کارهایشان دیده نمی‌شود. آیا فقط خوانندگان پاپ کلاسیک می‌توانند درست بخوانند.

در ایران چند خواننده هستند که کارشان صدا محور است. هم از نظر وسعت صدا و هم از نظر حجم صدا قدرتمنداند. تنها این چند خواننده قدرت خواندن قطعه‌هایی را دارند که آهنگسازان موسیقی کلاسیک می‌سازند. در ایران به اشتباه به موسیقی کلاسیک می‌گویند «اُپرا» در حالی که «اُپرا» سالن اجرای نمایش موزیکال است.
این خوانندگان تعدادشان کم است و در ایران تعدادشان 5 یا 6 نفر است که هم پاپ و هم کلاسیک می‌توانند بخوانند.

در این میان چند نفرشان از خوانندگان هم نسل شما هستند.

همه از هم‌نسلان من هستند.

یعنی نسل جدید در این دایره‌ی توانایی و درست خواندن قرار نمی‌گیرند.

هستند. اما شاید من نمی‌شناسم.
فرض کنید من کسی هستم که می‌خواهم وارد عرصه موسیقی شوم. صدایم هم آماده است اما پول ندارم. برای ورود به این عرصه باید اول مردم من را بشناسند و شناخته شوم و پیشرفت کنم تا بعد کاری که دلم می‌خواهد را انجام دهم؛ یعنی اول باید به نظر مردم و با علاقه عامه کار کنم و در نهایت به جایی برسم که کاری انجام دهم که خودم دلم می‌‌خواهد.
در این میان کسی هم پیدا می‌شود که می‌گوید من از همان اول می‌خواهم مسیری را طی کنم که خودم  دوست دارم؛ این درست همان کاری است که من کردم. از ابتدا در همه‌ی آثارم سراغ موسیقی رفتم که دوستش داشتم. لطف خدا هم شامل حالم شد و تا الان در دنیای موزیک زنده‌ام.
اما اگر هنرمندی پول نداشته باشد، به سمت کارهایی می‌رود که مردم می‌خواهند، یعنی کارهایی که خوراک بازار است را تولید می‌کند.

شاید بالای 90 درصد کارهایی که امروز در موسیقی پاپ ایران منتشر می‌شود کارهایی است که خوراک بازار است. یعنی مردم در روزمره‌شان این موسیقی را می‌پسندند؛ شعرهایش عمیق نیست و فکر پشت این موسیقی نیست. پس تن به این نوع موسیقی می‌دهد و وقتی پیش می‌رود در ادامه جدا شدن از این مسیر برایشان سخت است. الان بیشتر بچه‌هایی که در عرصه موسیقی معروف می‌شوند می‌آیند که پول دربیاورند و تن به خواندن کارهایی می‌دهند که شاید سلیقه اصلیشان نیست.

حامی به انصاف در کنسرت‌هایش از معدود خوانندگانی است که درست می‌خواند و حداقل استانداردها را در اجراهای زنده‌اش رعایت می‌کند. شما چطور به اینجا رسیده‌اید. کدامند عواملی که باعث می‌شود «حامی» به این سطح از کیفیت برسد.

چند روز پیش علی جعفری پویان در صفحه شخصی‌اش مطلبی منتشر کرده بود که در انتهایش نوشته بود ما هرچقدر هم پیشرفت کنیم در نهایت هیچی نیستیم. این را من همیشه در نظر می‌گیرم. انسان در مقابل کائنات واقعا چیزی نیست و به ذره هم نمی‌رسد. حالا من در این کائنات به این بزرگی بیایم و بگویم که من خیلی آدم بزرگی هستم! چنین دیدگاهی کلا در ذهن من نمی‌گنجد. به خصوص پس از آن پنج سال که غرورم شکست و خانه نشین شدم و دیدم که واقعا هیچ چیز نیستم.
همین مسئله در موسیقی پاپ ما هم صادق است. موزیک پاپ ما در مقایسه با موزیک غیر ایرانی ذره‌ای است در مقابل همان کائنات. من هم خواننده‌ای در موسیقی پاپ هستم و من هم ذره‌ای در مقابل موزیک غیر ایرانی و استاندارد هستم.
اما گاهی ما سعی می‌کنیم به استانداردهایی برسیم و الگویمان الگوی درستی است. من سعی می‌کنم به آن نزدیک شوم. برای مثال ما در ایران استودیوهایی داریم و ظرفیتشان همین است که الان می‌بینیم. ولی من در استودیو، کیفیت کارم را با اثری مقایسه می‌کنم که در بهترین استودیوی جهان ضبط شده است، مثلا «ابیروید» انگلیس. تمام بخش‌های میکس و مسترینگ آلبومم را با آن اثر مقایسه می‌کنم. در نهایت هم شاید کیفیت کار در حد همان اثرِ جهانی نباشد اما چون الگویم استاندار بوده، از کسانی که الگویشان غیر استاندارد است جلوترم.

 در ابتدای راه خوانندگی الگویتان چه کسانی بودند. آغاز خوانندگی را با آموزش آواز و مراحل آکادمیک طی کردید یا شیوه دیگری در کارتان داشتید. در کل راهی که طی کردید تا خواننده شوید را برایمان شرح دهید.

من در ابتدا آموزش ندیده بودم اما الگوهایم، خوانندگانی بودند که استاندارد می‌‌خواندند؛ یعنی خوانندگان دهه‌ی پنجاهِ ایران.

بعد وارد موسیقی شدم و بررسی کردم ببینم آثاری که دوست دارم و تمرینشان می‌کنم، آهنگسازشان چه کسانی هستند. دیدم که جملگی از آهنگسازان بزرگ ایران و از مفاخر موسیقی ایران هستند. چشم‌آذرها، آندرانیک و بابک بیات. آنجا بود که فهمیدم در موسیقی سخت پسند هستم.

علاوه بر آن دو سال در ایران نبودم و در امارات ساکن شدم. در این دو سال هم هر روز می‌خواندم. بعد که دوباره به ایران برگشتم با آقای چراغعلی مشغول ضبط آلبوم «حامی‌» شدم که دو سال طول کشید و این تجربه بزرگی برای من بود. برای ضبط این آلبوم شاید هر قطعه را 50 بار در استودیو خواندم. تجربه خواندن در استودیو با خواندن بر روی صحنه متفاوت است. برخی از خوانندگان در صحنه خوبند و اما در استودیو صدایشان کوک نیست.

بعدها شروع به مطالعه‌ی موزیک کردم. کتاب‌های زیادی در این زمینه خواندم. وقتی در کنار هنرمندی می‌ایستم که تجربه‌اش از من بیشتر است، حتما از او یاد می‌گیرم.

این راهی است که من طی کرده‌ام. اما روش درستش این است که خوانندگان در قدم نخست بهداشت صوتی را یاد بگیرند؛ یعنی قوانینی که باعث بیشتر شدن عمر صدایشان می‌شود را یاد بگیرند. دوم تئوری موسیقی و البته سازنواختن که خیلی به خواننده کمک می‌کند. بعد از این مراحل وارد حیطه‌ی موسیقی شوند. در غیر این صورت عمر صدایشان کوتاه می‌شود و به عنوان خواننده‌ای که سواد خوبی ندارد، دیده می‌شود.

«حامی» خواننده موسیقی پاپ کلاسیک

صدایتان مدتی بیمار شده بود و همین بیماری شما را برای حدود پنج سال از خواندن دور نگه داشت. این بیماری به مسئله‌ی بهداشت صدا ربطی داشت.

آن هم به خاطر همین بی‌اطلاعی بود. چندین سال تحت نظر خانم دکتر حیاطی بودم که تحقیق گسترده‌ای روی صدای خوانندگان و قاریان قرآن داشت. صدای قاریان قرآن هم زود دچار مشکل می‌شود. خانم دکتر حیاطی دنبال راه‌حلی برای نگه داشتنِ صدای خوانندگان و قاریان در بهترین سطحش بود. چیزهای زیادی از ایشان یاد گرفتم و به کار می‌بستم. در همان سال‌های 1381 که صدایم آسیب‌های کوچکی دیده بود با راهنمایی‌های ایشان همه‌ی آن آسیب‌ها را برطرفکردم و بعد از آن مراقب صدایم بودم.

 چه شد که صدایتان بیمار شد.

مافیای موسیقی و باندبازی‌های پشت پرده مرا سرخورده کرد. مسائلی که در همه‌ی هنرهای ایران و هر جا پول و شهرت باشد این باندبازی‌ها هم هست. بعد از این سرخوردگی‌ها خیلی مسائل بهداشت صدایم را رعایت نمی‌کردم. دود سیگار بهم می‌خورد، چیزهایی که نباید بخورم را می‌خوردم بدون گرم کردن روی صحنه می‌رفتم. به جایی رسید که در سال 1389 صدایم افت شدیدی کرد و در سال 1390 دیگر تقریبا صدایی نداشتم؛ می‌توانستم بخوانم اما وسعت صدایم یک سوم قبل شده بود. من هم رعایت نکردم و به این مریضی دچار شدم.

چکار کردید که برگشتید؟

تمرین، اراده و خواست خداوند که خیلی کمکم کرد. ورزش و حمایت خانواده و دوستانی که همیشه دوستم داشتند. یکی از کسانی که هنوز هم کنارم هست بابک صحرایی است. که خیلی من را به جلو هول دادند و باعث برگشتن من شدند.

شما از نسلی هستید که خوانندگان خوبی هم‌زمان با شما در عرصه موسیقی ظهور کردند. از آن نسل به جز شما تقریبا همه‌ی هم‌نسلانتان عمر هنریشان به پایان رسیده و دیگر آثار تاثیرگذاری وارد بازار موسیقی نمی‌کنند. علت کم‌رنگ یا اصلا بی‌رنگ شدنِ دیگر هم‌نسلانتان چیست.

اوضاع من در حال حاضر خوب است؛ با توجه به نوع موزیکی که دارم و تلخی‌هایی که در آن هست. موسیقی که من ارائه می‌کنم به روز نیست و اصلا نمی‌خواهم باشد. با تمام این مسائل وقتی بلیت‌های کنسرتم در دو سانس و در سالنی 800 نفره به فروش می‌رسد خدا را شکر می‌کنم و تلاش می‌کنم این اوضاع بهتر شود.
به خیلی از هم‌نسلانم احترام می‌گذارم، برخی از آنان واقعا کارشان خوب بود. اما همه‌ی ماجرا صدا نیست، همه‌ی ماجرا باندبازی نیست، همه‌ی موزیک ایران تلویزیون نیست، همه‌ی موزیک ایران کنسرت نیست، همه‌ی موسیقی ایران تهران نیست. موزیک ایران می‌تواند شامل روستاها و شهرستان‌ها و حتی خارج از مرزهای ایران شود. در کنار همه این‌ها خیلی از فاکتورهای دیگر هست که شاید من آنها را رعایت کرده‌ام. همان وسواس‌ها باعث شد که من امروز در این جایگاه باشم. همیشه این مثال را می‌زنم که اگر قرار باشد بار دیگر متولد شوم، دوست دارم همه‌ی این اتفاق‌ها برایم بیافتد تا همین انسانی باشم که امروز اینجا هستم.
برخی از هم‌نسلانم را می‌بینم که در گذشته مانده‌اند. خواننده‌ای که 10 سال است کُت چرم می‌پوشد و روی صحنه می‌رود باید بداند که مردم روی این موضوع حساسند. مردم روی صحبت‌ کردن روی صحنه، انتخاب شعرها، موسیقی‌ها، نحوه انتشار و تاریخ انتشار؛ همه‌ی این‌ها را مردم می‌بینند. فُرم حرف زدن هنرمند در تلویزیون مهم است؛ این که وقتی با مردم صحبت می‌کنی نقاب بر صورت داری یا خودت هستی. همه این‌ها مهم است.
البته در این میان برخی از خوانندگان تنها می‌آیند که بارشان را ببندند و موفق هم می‌شوند و بارشان را می‌بندند. برخی از این دوستان از نظر مالی به موفقیت‌های بالایی رسیده‌اند اما دیگر نام و نشانی از آنان نیست.
از همه مهمتر تعهد است. تعهد به اخلاقیات و هنر. این که هنرمند بی‌بند و بار نباشد و زندگی‌اش در چارچوب خانواده باشد. تعهد به هنر هم یعنی این که هنر را برای هنر بخواهی و هدفت از تولید قطعه شهرت نباشد که آدم‌های بیشتری در خیابان بشناسنت. به نظرم در ماندگاری هنرمند تعهد مهمترین فاکتور است.

امید دارید که از هم‌نسلانتان کسی بتواند باز هم به دوران اوجش بازگردد.

یکی از دوستانم آلبومی تولید کرد بود که وقتی شنیدم دیدم خودش را رها کرده و به فواصل موسیقی ترکی استانبولی رسیده است. دیدم آن آدمی که با آن اُبُهت صدا، کارهای کلاسیک می‌خواند و صدایش هم وسعت و هم حجم بالایی داشت الان دارد مرثیه می‌خواند. دارند چنگ می‌زنند به موسیقی‌های امروزی؛ با همه این‌ها فکر نمی‌کنم که اتفاقی برایشان بیافتد. مگر این که در طی این سال‌ها بر فُرم موزیکشان پافشاری می‌کردند.

کیفیت خوانندگانی که الان در عرصه موسیقی پاپ هستند را چطور می‌بینید.

ناگزیر در محیط‌هایی می‌روم که اگر موسیقی می‌شنوند من هم مجبور به شنیدنش هستم. تا جایی که زورم برسد گوش نمی‌کنم. قبلا فقط از تلویزیون اخبار می‌دیدم و الان دیگر همین اخبار را هم نمی‌بینم. فیلم سینمایی خارجی گاهی می‌بینم. موزیک پاپ ایرانی هم نه می‌بینم و نه می‌شنوم. سال‌ها قبل منتظر روزی بودم که به سیاهی مطلق برسیم و بعد دوباره به سپیدی برسیم. پیش‌بینی می‌کردم که هر چه سیاهی در هنر ما بیشتر شود طلوع سپیدی نزدیک‌تر می‌شود. الان طلوع سپیدی نزدیک است. مردم ما از موزیک‌هایی که منتشر می‌شود منزجر شده است. از ویدیو کلیپ‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود مردم بیزار شده‌اند. خوشبختانه خوانندگان موسیقی سنتی آمده‌اند و دارند جای خوانندگان موسیقی پاپ را می‌گیرند. کسانی مانند همایون شجریان، سالار عقیلی، علیرضا قربانی، حسام‌الدین سراج و محمد معتمدی از این نمونه هستند.
این موضوع نوید این را می‌دهد که مردم دارند به موسیقی متعهد برمی‌گردند. هنرمندان موسیقی سنتی نگه‌دارنده‌ی فرهنگ ایرانی هستند. با این که برخی از آنان با انواع دیگر موسیقی تلفیق شده‌اند اما هنوز اصالتشان را حفظ کرده‌اند.
مایه‌ی افتخار موسیقی ما موسیقی سنتی است نه موسیقی پاپی که امروز داریم می‌شنویم. فقط به این فکر می‌کنیم که فلان خواننده بلیت‌هایش چقدر می‌فروشد؛ نخیر! کیفیت خوب داشتن فقط بلیت فروختن نیست.
مطمئن باشید خوانندگان خوب خواهند آمد و جای کسانی که انحصار را وارد موسیقی کرده‌اند، خواهد گرفت. خوانندگانی می‌آیند و جای این خوانندگان را می‌گیرند. ممکن است همین خوانندگان نسل جدید بیایند و لابی‌گری هم بکنند اما چه بهتر که خوانندگان خوبی باشند.
مسترکلاسی داشتم که حدود 300 نفر شرکت کردند که در این میان 200 نفرشان واقعا خوب بودند و از میان همین‌ها 100 نفرشان واقعا عالی بودند. از این میان ما هفت نفر را انتخاب کردیم. قرار بود در همین اجرای اسفند همراه ما باشند که متاسفانه به خاطر مجوز و این مسائل نشد. اما به طور حتم در بهار سال آینده این هفت خواننده همراه من به روی صحنه می‌آیند و در کنسرت من اجرا خواهند داشت.

سیاست‌هایی که در حال حاضر از سوی معاونت هنری و دفتر موسیقی بر موسیقی کشور جاری است را می‌پسندید.

به هر حال این قانون ایران است. درست که در گرفتن مجوزهایم اذیت شده‌ام و این قوانین برای برخی‌ها رعایت نشده است، اما باید به قانون احترام گذاشت. من با این قوانین زندگی کرده‌ام و الان هم دارم با همین قوانین کار می‌کنم. درباره اجرای کنسرت‌ها و برخورد عوامل ارشاد، همیشه برخوردشان با احترام بوده و با من مهربان بوده‌ام.

 حامی را به عنوان خواننده‌ای معترض و پرسروصدا می‌شناسند. این عنوان‌ها را برای خودتان می‌پسندید و اصلا خودتان را معترض می‌دانید.

چند سال پیش کسی از من کلاه‌برداری کرد و الان حدود چند سال است پرونده‌اش در دادگاه در جریان است. وقتی آن طرف مقابل آمد و خواست من را راضی کند که دیگر پیگیر پرونده نباشم، به او گفتم که من حقم را می‌خواهم. الان پنج سال است صبر کرده‌ام و هر چقدر دیگر هم لازم باشد صبر می‌کنم و پای حقم می‌ایستم. مهم این است که تا آخرش بایستم.
گاهی در مصاحبه‌های تصویری جمله‌هایی می‌گویم که دیگران تماس می‌گیرند و می‌گویند هنوز سالمی؟ نکته این است که من فقط مسئول خودم نیستم. خیلی از خوانندگان را می‌بینم که نسبت به وضعیت کنونی و این که هیچ کس سرجای خودش نیست معترضند. من نسبت به آنان هم مسئولم. البته من نماینده‌ی آنان نیستم ولی دوست دارم حق انان را هم با حرف‌های خودم بگیرم. شاید آنان هم وقتی می‌بینند کسی دارد برای گرفتن حقش می‌جنگد انان هم در راه گرفتن حقشان جسورتر شوند. آن زمان دنیا گلستان می‌شود.


گفتگو:یاسر شیخی یگانه

منبع: تسنیم
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار