برگزاری ششمین کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه ی فلسطین را می توان اقدامی درخور جهت غبار روبی از مساله ی فلسطین دانست که در طول چند سال اخیر تا حد زیادی به حاشیه رفته است. علت اصلی این به بایگانی سپرده شدن را باید در بحران های فراگیر و گسترده ای دانست که دامن گیر کشورهای اسلامی شده است.
کد خبر: ۳۸۶۰۱۶
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۰ 28 February 2017
دگرگونی هایی که در پیامد انقلاب های عربی سال 2011 در منطقه ی غرب آسیا و شمال آفریقا رخ داد تا حد زیادی جغرافیای سیاسی منطقه را تغییر داده و شکی نیست که جهان اسلامِ پس از انقلاب های عربی چهره ای متفاوت یافته است. 
به نظر می رسد سهم کشورهای منطقه از این دگرگونی ها، آشوب و هرج و مرج، و سهم رژیم صهیونیستی به کنار رفتن مساله ی فلسطین و درگیر شدن دشمنان پیشین خود با مشکلات داخلی و فراموشی رنج و سختی ملت فلسطین باشد. 
بررسی علل و عوامل این رخداد اهمیت فراوانی دارد.
*درگیر سازی امنیتی کشورهای منطقه و پدیداری بحران ناکارآمدی:
یکی از اهداف همیشگی و طبیعی اسراییل تضعیف جبهه ی مقاومت در منطقه است. این فرآیند از صلح با مصر آغاز و با توافق نامه ی اسلو ادامه یافت و به مرور گروهی از کشورهای عربی راه پایان مشکل فلسطین را در سازش با اسراییل و گذشتن از بخشی از حقوق ملت فلسطین دانستند که البته از منظر رئالیستی قابل درک است. تشکیلات خودگردان فلسطینی هم به این روند پیوسته و سال هاست که مبارزه با اسراییل را در قالب نبرد مسلحانه به فراموشی سپرده است.
در این میان سوریه و تا حدی هم عراق همچنان به آرمان فلسطین پایبند مانده بودند و مهم تر آن که در کنار ایران و جنبش حزب الله لبنان پایه های جبهه ی مقاومت را تشکیل می دادند. اما وقوع بحران در این دوکشور و درگیر شدن آنان در انبوهی از مشکلات امنیتی و جنگ داخلی، بغداد و دمشق را عملاً به آشوب و هرج و مرج کشید.
پیامد این ناامنی ناکارآمدی کلی نظام سیاسی و در نتیجه فراهم آمدن اضافه باری برای آن است. بدین معنا که وقتی کشوری از تامین کمینه ای از امنیت برای زندگی و فعالیت شهروندانش ناتوان می شود و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود را در معرض نابودی می بیند خود به خود ناکارآمد جلوه می کند و عامل بی ثباتی به نظر می رسد. به کمک رسانه های انبوه عربی و غربی پدیداری این مشکلات به پای مقاومت دولت های این کشور ها در برابر خواسته های غرب نوشته شده و مردم تشویق می شوند تا با کنار زدن این دولت ها روابط خود را با غرب بهبود ببخشند.
*فرسایش و فروپاشی ارتش های عربی:
بحران امنیتی پدید آمده در کشورهای منطقه بیش از همه نیروهای امنیتی و ارتش های آنان را هدف قرار می دهد. ارتش هایی که در زمانه ای نه چندان دور در چند جنگ با اسراییل شرکت کرده و هر چند پیروزی چشمگیری به دست نیاورده بودند، اما به هر روی پشتوانه ی دولت های این کشور ها و خطری بالقوه برای اسراییل به شمار می آمدند. این مساله به ویژه در مورد ارتش سوریه و جنبش حزب الله لبنان روشن است. درگیر سازی آنان با گروه های گوناگون تکفیری، توان این نیرو ها را در چندین جبهه فرسایش می دهد و حاشیه ی امنیتی بیشتری برای اسراییل ایجاد می شود. با این که ارتش مصر دهه هاست که از مدار مبارزه با اسراییل خارج شده اما بحران مصر و در ادامه وقوع کودتا در این کشور، قاهره را هم به حاشیه ی جهان عرب برده و رهبری کشور های عربی در اختیار عربستان و تا حدودی هم دیگر شیخ نشین های شورای همکاری خلیج فارس قرار گرفته که وجاهتی در نزد مردمان خود ندارند و همچنین هم سویی آنان با راهبرد آمریکا و اسراییل در منطقه بر کسی پوشیده نیست.
*بایگانی مساله ی فلسطین:
سوریه در انبوهی از مشکلات امنیتی و یک جنگ داخلی سنگین گرفتار شده و تنها پس از چند سال مبارزه ی بی امان با تروریست های سوری و غیر سوری توانسته به پیروزی هایی دست یافته و وضعیت را تا حدی ثابت نگه دارد، هر چند همچنان بخش بزرگی از خاک سوریه جولانگاه گروه های مخالف است و بیم تجزیه ی این کشور می رود. مصر دچار بحران اقتصادی است و مدیریت چند دهه ای نظامیان در این کشور مشکلات را حل نکرده. اکثریتی از مردم بحرین گرفتار اقلیت حاکم اند و تنها دغدغه ی آل خلیفه سرکوب مخالفان است. عربستان به یمن لشکر کشیده و این کشور را به ورطه ی فروپاشی کشانده. در شرق جهان اسلام هم پاکستان و افغانستان در باتلاق گروه های تروریستی گرفتارند و از وجود دولت های شکننده و ورشکسته رنج می برند.
در چنین وضعیتِ آرمانی برای اسراییل، اگر مساله ی فلسطین که باید نقطه ی کانونی تشریک مساعی جهان اسلام باشد به حاشیه نمی رفت جای شگفتی بود. اسراییل با فرصت طلبیِ تمام و کمال خود به شهرک سازی های غیرقانونی در سرزمین های اشغالی ادامه می دهد، تعهدی به گفتگو با طرف فلسطینی ندارد، پاسخگوی درخواست های جامعه ی جهانی نیست، به نقض فاحش حقوق بشر می پردازد و از جانب جهان اسلام هم خطری احساس نمی کند.
هنگامی که سازمان همکاری های اسلامی که فلسفه ی وجودیش یاری مردم فلسطین بوده به جای پرداختن به وظیفه ی ذاتی خود به بستری برای عربستان و هم پیمانانش جهت تروریست خواندن نیروهای مقاومت بدل می شود دیگر چگونه می توان به مردم فلسطین کمک کرد؟
به نظر می رسد برگزاری کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه ی فلسطین می تواند تلنگری باشد برای رهبران جهان اسلام تا شاید دست از لجاجت بردارند و کاری انجام دهند. همانطور که در پیام مهم رهبر معظم انقلاب در این کنفرانس هم بیان شد، کشور های اسلامی باید اختلافات خود را برای حل مساله ی فلسطین کنار بگذارند و به مثابه ی ' ید واحد' عمل کنند. تا این اتفاق رخ ندهد در بر همین پاشنه می چرخد.
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار