تغيير در آرايش سياسي كشور بعد از انتخابات ٨٨ كليد خورد. بيشترين جرياني كه تحت تاثير قرار گرفت اصلاح‌طلبان بودند كه عملا در انتخابات مجلس دهم نتوانستند بسياري ازنيروهاي خود را در معرض راي مردم قرار دهند.
کد خبر: ۵۲۸۳۷۴
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۱ 23 November 2017
به گزارش تابناک : امروز مهم‌ترين كارويژه‌اي كه براي اين اصلاح‌طلبان بيرون از ساختار مانده مي‌توان تعريف كرد، چيست؟ اين پرسشي است كه با حسن رسولي، نماينده شوراي شهر تهران مطرح كرديم. او معتقد است كه اين اصلاح‌طلبان بايد با حضور در اتاق‌هاي فكر با آموزش، سازماندهي و كمك به مديريت بين نسلي در عرصه سياسي و تقويت جوانان تلاش كنند تا مجلس ساز و دولت ساز شوند.

بخشي از فعالان جريان اصلاحات بعد از اتفاقات ٨٨ بيرون قدرت ماندند و راهيابي شان در سپهر سياسي كشور سخت شد. به نظر شما آيا قدرت نفوذ اين دسته اصلاح‌طلبان از بين رفته است و آيا آنها از آن زمان تاكنون راه انفعال را در پيش گرفته اند؟

براي تحليلي دقيق‌تر از اين موضوع لازم است كه ابتدا از مفهوم و مقوله قدرت يك تعريف عملياتي ارايه كرده و بر اساس آن به نقش و جايگاه اصلاح‌طلبان در قدرت بپردازيم. از نظر من قدرت عبارت از ميزان اثرگذاري در ذهن آحاد و افكار عمومي است و در مرحله بعدي تاثيرپذيري رفتار شهروندان از اين منشأ اثرگذاري ذهني. به عنوان مثال ما در فرهنگ ايراني و اسلامي آموخته‌ايم و اينگونه عمل مي‌كنيم كه در مقام تكريم بزرگان‌مان در مواردي رفتارهايي را انجام دهيم كه نشان‌دهنده اهتمام‌مان به منزلت بالاتر اجتماعي و فردي بزرگان‌مان است. ما آموخته‌ايم كه در مقابل علما و بزرگان طرز نشستن‌مان متفاوت از ساير جاها باشد يا در هنگام ورود به اماكن قبل از اينكه آنان وارد شوند ما وارد نشويم. من در اين مثال عامل تاثيرگذار در اين نوع رفتار را تعبير به قدرت فرهنگي، تربيتي و رواني بزرگان در ذهن كوچك‌تر‌ها مي‌كنم. اين تاثير ذهني تبديل به رفتاري خاص مي‌شود. اگر اين تعريف را از قدرت كنيم آن وقت قدرت به دو بخش رسمي و غير‌رسمي قابل تقسيم‌بندي است.
 
قدرت از منظري به معناي اختيار تصميم‌گيري در بسياري از امور به خصوص امور حاكميتي است كه در ذيل دستگاه حاكميتي و نهادهاي وابسته به آن تعريف مي‌شود. پليس قدرت بازداشت مجرمان را به نمايندگي از حاكميت دارد. همچنين بخش نظارتي شوراي نگهبان قدرت دارد افرادي را تاييد يا ردصلاحيت كند. كساني كه توسط اين قدرت رسمي ردصلاحيت شوند، اجازه ورود به چرخه رقابت‌هاي انتخاباتي را پيدا نمي‌كنند اما در بخش قدرت غير رسمي آنچه تعيين‌كننده است، نفوذ معنوي، اخلاقي، فرهنگي و سياسي گفتمان‌هاي احزاب، گروه‌ها، جريانات، جناح‌ها و شخصيت‌هاي سياسي است؛ به گونه‌اي كه در خارج از حوزه قدرت رسمي مي‌توانند با اعمال قدرت غير رسمي صحنه اجتماعي، سياسي و فرهنگي جامعه خود را تحت تاثير قرار دهند. مثلا انتخابات مجلس دهم جمله معروف «تكرار مي‌كنم» آقاي خاتمي از موضع يك مسوول حاكميتي و رسمي مجري يا ناظر انتخابات نبوده است. خاتمي به دليل سلوك اخلاقي، پاكدستي و ساير داشته‌هاي فرهنگي و شخصيتي به لحاظ فردي و اجتماعي اهميت پيدا كرده است. از آنجا كه او نظريه پرداز تئوري در حوزه ملي و جهاني تحت عنوان اصلاحات در حوزه داخلي و گفت‌وگوي تمدن‌ها در بخش بين‌المللي است، از جايگاه تاثيرگذاري غير رسمي برخوردار است. در حالي كه آقاي خاتمي جايگاهي در قدرت رسمي ندارد مي‌تواند صحنه انتخاباتي و سياسي كشور را تحت تاثير قرار دهد.
 
بنا‌بر‌اين تعريف و طبقه‌بندي قدرت واقعي جريان اصلاحات همان‌گونه كه از انتخابات رياست‌جمهوري ٩٢ تاكنون نشان داده شد، در بخش غيرسمي قدرت است. تحت تاثير حوادث پس از انتخابات ٨٨ كه همه در آن ضرر كردند، حتي قدرت واقعي اصلاح‌طلبان در سپهر سياسي كشور افزايش پيدا كرده است. اينكه در آينده چه سرنوشتي در كريدور‌هاي قدرت رسمي در انتظار چهره‌ها و احزاب اصلاح‌طلب خواهد بود، بستگي به نوع رويكرد بخش نظارتي انتخابات دارد. اگر اين رويكرد واقع بينانه باشد، اين قدرت رسمي بخشي از قدرت ملي خواهد شد.

با تاييد صلاحيت چهره‌هاي اصلاح‌طلب امكان نوسازي و بهسازي اركان نظام مثل مجلس شوراي اسلامي فراهم مي‌شود. در همين حد رفتار شوراي نگهبان در مجلس دهم به دليل اين وزانت بالاتر، مي‌بينيم كه سيماي مجلس شوراي اسلامي از منظر اثرگذاري در قدرت ملي كشور نسبت به مجلس گذشته افزايش يافته و ارتقاي قدرت نظام را رقم زده است. تحت تاثير اجزاي تشكيل‌دهنده آن كه مجلس يكي از آنها است نظام ارتقا پيدا كرده است. قدرت واقعي اصلاح‌طلبان نه تنها كاهش نيافته بلكه بيشتر هم شده است. به خصوص كه بسياري از پيش‌بيني‌هاي اصلاح‌طلبان در مورد نتايج و پيامدهاي حمايت همه‌جانبه برخي نهادها از آقاي احمدي‌نژاد، تحقق پيدا كرده است. از جمله مسائلي چون بست‌نشيني آقاي بقايي و مسائلي از اين دست اثبات اين مدعا است.

بخشي از اصلاح‌طلبان قديمي‌تر كه به دليل ردصلاحيت‌ها نمي‌توانند به قدرت راه پيدا كنند، چه كاري را مي‌توانند در اين برهه زماني انجام دهند؟

از منظر يك اصلاح‌طلب واقعي بودن يا نبودن در مراكز قدرت رسمي در مقايسه با تاثيرگذاري در عرصه جامعه مدني از اهميت كمتري برخوردار است. هركدام از چهره‌هاي اصلاح‌طلب كه در پيروزي انقلاب اسلامي در عرصه‌هاي مديريتي داراي كارنامه‌هاي كارآمد هستند و اصول انقلاب اسلامي را قبول داشته و دل در گروي امام و شهدا، منافع ملي و انقلاب اسلامي دارند؛ حتي اگر با بي‌مهري بخش نظارتي مواجه شده و ردصلاحيت شوند، نبايد عرصه سياست را ترك كنند. چرا كه در اين صورت اين عرصه توسط افراد و جرياناتي پر مي‌شود كه از حيث نسبتي كه بايد با امام و رهبري داشته باشند با تهديدهاي جدي روبه رو هستند. كافي است فقط دو پديده قهر ٩ روزه و بست‌نشيني آقاي بقايي در حرم حضرت عبدالعظيم را با رفتاري كه كانديداهاي اصلاح‌طلب پس از ردصلاحيت داشتند، مقايسه كنيد. اصلاح‌طلبان قديمي‌تر مي‌توانند با حضور در اتاق‌هاي فكر با آموزش، سازماندهي و كمك به مديريت بين نسلي در عرصه سياسي و تقويت جوانان تلاش كنند تا مجلس‌ساز و دولت‌ساز شوند. از اين طريق جريان اصيل فكري انقلاب را با وجود همه ناملايمات تقويت كنند.

بخش‌هايي از اصلاح‌طلبان تازه‌كار هستند كه در دو انتخابات اخير توانسته‌اند به مجلس شوراي اسلامي و شوراي شهر راه پيدا كنند. اين افراد سابقه چنداني نداشتند و به دليل شرايط و مضايق پيش آمده در جريان اصلاحات وارد اين پست‌ها شده‌اند. اين افراد چطور مي‌توانند هويت خود را در افكار عمومي بسازند؟

در شوراي اسلامي شهر تهران بيش از ٥٠ درصد اعضا را زنان و جوانان تشكيل مي‌دهند كه سابقه چنداني در عرصه سياست نداشته‌اند. اين افراد در مقايسه با افراد ديگر كه طي ٤٠ سال عمر نظام جمهوري اسلامي تجربه اندوخته‌اند، از فرصت كمتري براي تجربه آموزي برخوردار بوده‌اند. با اين حال اين افراد برخلاف ما كه سن بالاتري داريم از انگيزه و انرژي جواني بالاتري برخوردار هستند. لذا تركيب جوانان و زنان اصلاح‌طلب با افراد با‌تجربه مي‌تواند به عنوان يك مجموعه مكمل به گفتمان اصلاحات كه بخشي از گفتمان انقلاب اسلامي است خدمات شايان‌توجهي را ارايه كند.

اين افراد چقدر بايد تلاش كنند تا به دليل كارهاي مثبتي كه در پست و مسووليت خود انجام مي‌دهند، در ذهن مردم شناخته شوند؟


آنها بايد سعي كنند كه از سوابق و تجارب بزرگ‌تر‌ها نهايت استفاده را كنند و هر چه بيشتر خودشان را تجهيز و تقويت كنند. بزرگ‌ترها هم بايد تلاش كنند كه جا و بستر را فراهم كنند كه اين جوانان و زنان در جايگاه‌هاي رسمي قرار گيرند. بايد جوانگرايي تحقق يابد و زمينه‌سازي براي حضور زنان انجام شود. همچنين بايد امكان ايفاي نقش ريش‌سفيدي براي بزرگ‌تر‌ها فراهم شود. در شرايط مساوي بزرگ‌تر‌ها بايد پشت صحنه باشند و روي صحنه را واگذار به جوان‌تر‌ها كنند تا آنها بتوانند از طريق كسب مهارت و تجربه اندوزي با هزينه كمتري فرآيند انتقال بين نسلي فرهنگ و مديريت و معارف انقلاب اسلامي را محقق كنند.

ارتباط اصلاح‌طلبان با سرمايه اجتماعي به غير از زمان انتخابات را چطور مي‌بينيد؟ آيا اين ارتباط در ايام ديگري غير از انتخابات برقرار است؟

سرمايه اجتماعي به استناد چند انتخابات اخير همواره اصلاح‌طلبان بوده و هست. ولي بروز و ظهور همراهي مردم تحت تاثير اين سرمايه اجتماعي نيازمند يك بستر واقعي است كه به خصوص انتخابات يكي از بسترهاي بروز آن است. اينگونه نيست كه اصلاح‌طلبان فقط در ايام انتخابات دسترسي به سرمايه اجتماعي داشته باشند. اگر اين سرمايه قبل از انتخابات تجهيز، تقويت و آسيب‌شناسي نشود ذخيره‌اي صورت نمي‌گيرد كه بتوان از آن در ايام انتخابات بهره برد. براي رساندن اين منظور مثالي مي‌زنم. در يك حوزه آبريز طي ١٢ ماهه يك سال زراعي از طريق بارش‌ها جويبارهايي شكل مي‌گيرد و به صورت قطره قطره آب را پشت سد هدايت مي‌كند. اگر مخازن سدها پر شود، امكان استفاده از آن به وجود مي‌آيد. در اين مثال انتخابات زمان باز كردن دريچه سدهاي سرمايه‌هاي اجتماعي انباشته شده اصلاح‌طلبان است.





منبع : روزنامه اعتماد 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار