این روزها عوامل یک کار نمایشی با درون مایه فولکلور مشغول تمرین برای آغاز اجرا هستند، نمایشی که قرار است برشی از ناملایمات زندگی را روایت کند.
کد خبر: ۵۷۶۲۳۶
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۲:۳۶ 08 March 2018

به گزارش «تابناک یزد»؛ به بهانه ساخت این اثر سری به تالار محراب زدیم و در حاشیه تمرین گروه تئاتر بلوط های سوخته با اسماعیل فیروزی نمایشنامه نویس و کارگردان این اثر گپ و گفتی داشتیم که در ادامه می خوانید:

نمایش بلوط های سوخته قرار است چه داستانی را روایت کند؟

نمایش بلوط های سوخته روایت سه مرگ از زبان یک زن و شوهر غسال است در روستایی لر زبان در جنوب غربی لرستان. آن ها به انتخاب تماشاگرها داستان مرگ اشخاص بازی را آغاز می کنند که داستانی این چنین در بردارد: آنان داستان جوان بیماری از اهالی به نام سهراب را روایت می کنندکه درست در شبی که قرار است با دخترخاله اش مهتاب ازدواج کند ، از سوی دوستان پدرش مطلع می شود که علت بیماری اواز طریق مادرش و مادرش از طریق پدرش و آن هم بخاطر نوع خاصی از مواد شیمایی است که دولت صدام به کار برده و این احتمال وجود دارد که در صورت ازدواج به همسر و فرزندانش منتقل شود.



سهراب برای ازدواج دچار تردید می شود.از خانواده عروس وقت می خواهد تا عروسی را به تعویق بیاندازند امامرادخان پدر عروس که روزگاری خود خواستگار مادر سهراب بوده و جواب منفی گرفته است ودر نتیجه با خواهرمرحوم او ازدواج کرده وهمین طور برادرزاده هایش بخصوص نادر که او هم چشمی به دخترعمویش دارد با سهراب مخالفت می کنند و بین آنان نزاعی در می گیرد... .اجازه بدهید باقی داستان را بر صحنه و از زبان مرده شورهایی بشنوید که زندگی خود آن ها هم شنیدنی است ، چرا که مرد گورکن در نوجوانی و به رسم قوم لر پس از درگذشت برادرش با همسراو یعنی همین مرده شور زن 40 ساله ازدواج کرده است و...

داستان از کجا در ذهن شما شکل گرفت؟

شکل اولیه این نمایش سالها پیش به صورت یک نمایش رادیویی نوشته شد و در اداره کل نمایش رادیو در برنامه ای به سردبیری نادر برهانی مرند آماده و پخش شد. اما این نمایش با تغییرات عمده ای و در طول سه ماه بازسازی کامل شد. از آنجا که این متن آینه ای از زندگی دیروز و امروز همه مردم غرب و جنوب کشور است و در تمام این سالها خود را در کنار این مردم دیده ام می توان ادعا کرد متن بر قاعده های مرسوم واستثناهای ملموس این منطقه شکل گرفته است. این متن یک اثرآیینی است اما نه آنگونه که تنها آیینی را به نمایش بگذارد بلکه قدرت و قوت سنت ها را در زندگی مردمان رنجدیده عشایر لرستان و خوزستان و... به نمایش می گذارد و همین طور یک متن متاثر از جنگ است اما نه آنگونه که مستقیم به جنگ بپردازد بلکه گزارشی از اثر تلخ و تاریخی این مناطق جنگزده را واگویه می کند و دیگر این که این یک متن اجتماعی است ، که به روابط انسانی متاثر از جنگ و سنت تبعات آن از جمله اعتیاد و خود سوزی قربانیان اصلی این تقابل یعنی زنان و کودکان نگاهی دارد و البته همه ی این ها مستنداتی دارند که پراکنده بوده اما بواسطه مجالی که داستان داده در یک زمان و مکان واحد به صحنه کشیده شده است.

چرا سراغ ساخت نمایشی با این تم رفتید؟

بیان اندیشه های انسانی و جهانشمول با عتاصر نمایشی بومی که به آن آشنا بودم مهمترین دلیل این انتخاب بوده است.

فکر می کنید چشم انداز نمایش در اجرا چگونه باشد؟

امیدوارم این نمایش برای جمعیت قابل توجه لرنشینان و کرد نشینان تهران و همچنین در مناطق آن ها دیده شود و اگر جشنواره ها هم در ابلاغ این تلاش موثر باشند حتما حضور خواهیم یافت . اتفاقا جشنواره هایی مانند دفاع مقدس و یا آیینی نیازمند پیام دردمند این نمایشند.

مدتی در عرصه نمایشی کمتر فعالیت داشتید؟ دلیل خاصی داشت؟ و چرا سراغ این کار رفتید؟

اینطور باید بگویم من از صحنه دور نبودم از مصایب کارگردانی دوری می کردم . اما از نوشتن برای دوستان و حتی برای خودم نایستادم ...در این سال ها حداقل هر سال یک یا دو نمایشنامه نوشته ام. همچنین روی ادبیات نمایشی تاجیکستان و برگردان متون آن ها به فارسی کارکرده ام که آخرین آن برگردان نمایشنامه شاه همدان از برجسته ترین نمایشنامه نویس تاجیکستان است که البته مدتی است برای چاپ یا حمایت در اختیار مرکز هنرهای نمایشی قرار گرفته است.

درباره قسمت دوم سئوال هم باید بگویم، خوب بعد از سالها دوری از کارگردانی ، ابتدا ترجیح دادم کمی دور تر از مقام کارگردانی و بعنوان یک بازیگر گمنام جذب یک گروه نمایشی تجربی نه چندان مطرح شوم و یک سالی را با مرارت در کنار آن ها تحولات امروز صحنه را دنبال می کردم .پس از ان تلاش کردم با همان گروه کارهای بهتری را به صحنه ببرم و بعنوان مشاور یا نویسنده از کارگردانی و مصایب آن احراز کردم اما به مرور زمان حس کردم رویه این آدم ها مرا قانع نمی کند . پس به اصرار تعدادی از دوستان یاعلی گفتیم و چون گروه ثابتی نداشتم از مجاری مختلف گروهی نیمه حرفه ای گرد هم آمده شد.

پس از تشکیل گروه و همزمان با آن بازنویسی متن، تلاش کردم در مدت کوتاهی که داشتم ، روی متد بازی مورد نظرم بعنوان متد شخصی سازی نقش بعنوان یک ایده جدید در بازیگری با گروه کار کنم که امیدوارم بتوان این ایده را روزی بعنوان یک گونه بازیگری مستقل در مانیفستی اعلام کنم.

رابطه تان با اهالی تئاتر چطور است، اصلا فکر می کنید حال تئاتر خوب است؟

فراز و فرود در زندگی اهالی تاتر گمان نکنم باعث گسست این رابطه باشد خاصه این که افتخار دارم برخی از بهترین دوستانم که اکنون در عالی ترین جایگاه مدیریتی تاتر کشور و استان ها هستند کار نمایششان را با حقیر آغاز کرده اند (و البته این منم که از ایشان جا مانده ام) بنابراین در کم و کیف امور هستم و باور دارم در سالهای اخیر هنر نمایش از نظر بسترسازی برای همگانی کردن تاتر شاهد اتفاقات خوبی بوده است و از نظر کمی هم تعداد اجراها و سالن های نمایش در همین ساعت یک تحول بزرگ است. آنچه که شاید بشود ضعف دوره کنونی تاتر دانست ، ضعف کیفی در متون و اجراهاست که شاید ناشی از کم توجهی به پشتوانه ها یاکم دیده گرفتن تجارب و دانش قدما و زعمای نمایش و تلفیق این سرمایه با مهارت های روزآمد جوانترهاست.

 

 

//جام جم آنلاین

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار