چرا بعضی از افراد علاقه‌مند به شب‌زنده‌داری‌اند و شب را برای لذت بردن از زندگی انتخاب می‌کنند؟
کد خبر: ۶۰۶۶۱۴
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۰ 16 May 2018

روزنامه شهروند نوشت: «ساعت از ١٢ شب که می‌گذرد، زندگی برایشان شروع می‌شود. کتاب می‌خوانند، فیلم می‌بینند، می‌نویسند، اینستاگرام و تلگرام را بالا و پایین می‌کنند و... در میانه‌های شب میان‌وعده‌ای می‌خورند و زندگی شبانه‌شان را ادامه می‌دهند تا سپیده صبح که وقت میان‌وعده‌ای دیگر و خواب است. سبک زندگی گروهی از شهروندان، زندگی در شب است؛ سبکی که بعضی از پژوهشگران در مورد آن معتقدند «چه وقت بخوابیم و چه وقت بیدار شویم» تنها به عادت یا انضباط ربطی ندارد چون ساعت بیولوژیک بدن‌مان که ٥٠درصد آن را ژنتیک تعیین می‌کند بر آن تاثیر مستقیم دارد و بخشی از آن هم به محیط زندگی و سن مربوط است.

«مالکولم فان شانتس»، استاد پژوهش‌ ساعت بدن می‌گوید: «ما فکر می‌کنیم افرادی که تا دیروقت شب بیدارند، سالم نیستند و افرادی که تا دیروقت روز می‌خوابند، تنبل‌اند اما واقعیت این است که همه اینها به بیولوژی انسان مربوط است.» البته در بعضی از تحقیقات علمی نشان داده شده که این موضوع، تهدیدی برای سلامت روان و جسم نیست و بر این باورند که نامنظم بودن برنامه زندگی این افراد از عواملی است که به این مشکلات دامن می‌زند.

شب‌زنده‌داران راضی

«مهسا» ٦ سالی می‌شود شب‌زنده‌دار است؛ از زمانی که زندگی دانشجویی را تجربه می‌کند. او دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد است. چهره شادابی دارد، از خستگی و بی‌خوابی در آن خبری نیست و با انرژی حرف می‌زند. مهسا ساکن کرج است و در تهران درس می‌خواند و برای فرار از رفت‌وآمد در پانسیون ساکن است.

زندگی دانشجویی آغازی بر شب‌بیداری شما بود. در این مدت به مشکلی برنخورده‌اید؟

تا زمانی که مجبور نشوم، کلاس‌های صبح را انتخاب نمی‌کنم، البته بیشتر کلاس‌های صبح را غیبت می‌کنم.

در طول شب بیشتر به چه کارهایی می‌پردازید؟

بیشتر مواقع با بچه‌ها فیلم می‌بینیم یا سرگرم حرف زدن می‌شویم. خیلی می‌چسبد. شب پر از آرامش است و از استرس روز دیگر خبری نیست. حیف نیست از سکوت و آرامش شب استفاده نکنیم؟ اصلا دلم نمی‌خواهد آرامش شب را با هیچ چیزی عوض کنم آن هم با خواب و عالم بی‌خبری. کسری خوابم را هم سعی می‌کنم صبح‌ها یا اگر کلاس نداشته باشم بعدازظهرها تلافی کنم. تا امروز هم هیچ مشکلی به‌وجود نیامده است.

«رویا» یکی دیگر از شب‌زنده‌دارانی است که از‌ سال ٨٩-٩٠ در گروه شهروندان شب‌زنده‌دار قرار گرفت و از آن زمان به بعد شب‌بیداری جزو سبک زندگی‌اش شده است.

چه شد جزو جمعیت شب‌زنده‌داران قرار گرفتید؟

جدا شدن از خانواده و زندگی دانشجویی در این مسأله تاثیرگذار بوده است، البته قبل از دانشگاه‌ هم شب‌ها بیدار می‌ماندم اما هر از گاهی. خود اینستاگرام کلی وقت می‌برد. گوش دادن به موسیقی هم در سکوت شب لذت‌بخش است و نمی‌توان از این لذت‌ها چشم‌پوشی کرد.

رویا هم مثل بسیاری از جوانان شب‌زنده‌دار سرگرم گوشی و لپ‌تاپ می‌شود و گاهی اوقات هم کتاب می‌خواند و کمتر پیش می‌آید فیلم ببیند.

بیشتر اوقات تا چه ساعتی بیدار می‌مانید؟

بیشتر شب‌ها تا پنج صبح بیدار هستم. شب آرام است و راحت‌تر می‌توانم به کارهایم برسم. شب برایم لذت‌بخش است، البته برای صبح بیدار شدن مشکلی ندارم. هر ساعتی که کار داشته باشم یا بخواهم بیدار می‌شوم. ساعت ٨،٩، ١٠.

تحقیقات علمی نشان از این دارد که شب‌زنده‌داری باعث چاقی می‌شود.

من سال‌هاست وزن ثابتی دارم و در طول این سال‌ها هیچ‌وقت دچار اضافه‌وزن نشده‌ام.

«محسن» هم از ‌سال ٨٦ با شروع دوران دانشجویی به شب‌زنده‌داران اضافه شده است.

در ساعات بیداری بیشتر چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهید؟

کتاب‌ می‌خوانم، خبرها را چک می‌کنم، زبان می‌خوانم، البته قبلا فیلم هم می‌دیدم. اگر شب‌ها بخوابم فکر می‌کنم تمام روز را از دست داده‌ام. عصبی می‌شوم، برای همین اگر خسته‌ هم باشم باز بیدار می‌مانم.

او در مطبوعات مشغول به کار است و برای همین فرصت دارد صبح‌ها را بخوابد. «محسن» معتقد است آرامش شب‌ها کمک می‌کند به کارهایش راحت‌تر برسد.

شب‌‌بیداری‌ها برایتان مشکلی پیش نمی‌آورد؟

با خیال آسوده به همه کارهایم می‌رسم اما تنها یک ایراد دارد، این‌که صبح‌ها اگر کار اداری‌ای داشته باشم روز سختی را در پیش خواهم داشت. بارها شیوه‌های مختلف را امتحان کرده‌ام اما با این‌ که هشت ساعت خوابیده‌ام، بعد از بیداری احساس خستگی کرده‌ام اما وقتی تا صبح به کارهایم می‌رسم و تا ١٢ظهر می‌خوابم سر حال روزم را شروع می‌کنم.

شب‌‌بیداری در طولانی‌مدت عوارض جسمی و روانی در پی دارد. تاکنون با مشکلاتی از این دست روبه‌رو بوده‌اید؟

چیزهایی خوانده‌ام مبنی بر این‌ که باعث افسردگی می‌شود اما در شرایط کنونی جامعه افسردگی افراد ارتباط مستقیمی با شب‌بیداری یا سحرخیز بودن آنها ندارد. البته تا به امروز نه افسرده شده‌ام نه چاق.

«محسن» البته بارها سعی کرده شب‌ها زودتر بخوابد اما هیچ‌وقت نتوانسته صبح زود بیدار شود و در نهایت همان ١٢ظهر از خواب بیدار شده است.

«محمد» هم در مطبوعات مشغول به کار است و عاشق زندگی در شب.

شب‌زنده‌داری شما هم با زندگی دانشجویی ارتباط دارد؟

از زمانی که دانشگاهی شدم به شب‌زنده‌داری عادت کردم. فضای خوابگاه تاثیرگذار بود. زندگی با هم‌سن‌وسال‌ها و فرصت برای فیلم دیدن و کتاب خواندن. اوایل فکر نمی‌کردم عادت کنم، البته الان از این عادت ناراضی نیستم.

او شب‌بیداری را یکی از لذت‌های زندگی می‌داند و معتقد است باید شرایط زندگی در جوامع به‌ گونه‌ای باشد که این بخش از جامعه بتوانند از شب‌زنده‌داری‌شان بیشتر لذت ببرند.

در مدت‌زمانی که بیدارید، بیشتر چه کارهایی انجام می‌دهید؟

فیلم دیدن و گوش‌دادن به موسیقی بخش‌های جذاب شب‌زنده‌داری است، اما من از ساعت ١٢شب به بعد ذهنم بهتر فعالیت می‌کند و هر کاری که داشته باشم، راحت‌تر می‌توانم انجام بدهم. درواقع شب‌ها توانایی‌ام برای انجام کارها بیشتر است.

او معتقد است به زندگی شبانه باید بها داد و پیشنهادهایی هم دارد.

از نظر او ماجرا تنها به شب‌زنده‌داران معطوف نمی‌شود؛ بعضی آدم‌ها هم هستند که به زور می‌خوابند آن هم با هزینه‌های گزاف تا به‌گفته خودشان از لذت‌ خواب شب بی‌بهره نمانند. «محمد» شب زنده‌داری را سبکی از زندگی می‌داند که بسیار هم لذت‌بخش است، البته به شرط این که بعضی از امکانات رفاهی همچون کافه‌ها و بازارهای شبانه مهیا شود تا این گروه از شهروندان بتوانند بهره بیشتری از زمان خود ببرند، البته ساعات کاری هم یکی دیگر از دغدغه‌های این گروه از شهروندان است، البته کارشناسان خواب هم در این مورد توصیه‌هایی دارند مبنی بر این که جامعه، ادارات و مدارس باید در قبال افرادی که ساعت بیداری‌شان شب‌هاست، انعطاف بیشتری داشته باشند؛ مثلا در همه سطوح این امکان وجود داشته باشد که کارمندی کار خود را دیرتر شروع و دیرتر تمام کند.

سبک زندگی‌مان را تغییر بدهیم

فربد فدایی، متخصص مغز و اعصاب است و درباره این سبک زندگی، حرف‌هایی برای گفتن دارد. او در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید: «نسل‌های گذشته، انسان روزها فعالیت می‌کرد و شب‌ها می‌خوابید اما پس از سهولت فراهم آوردن روشنایی و پس از آن اختراع برق سبب شد انسان این توانایی را بیابد تا در تاریکی شب فعالیت‌هایی داشته باشد. روندی که به مرور زمان در میان جوامع بشری رواج یافت، با گسترش جوامع شهری توسعه یافت و در بعضی مواقع روندی ناگزیر به نظر رسید. اگرچه در نهایت به ضرر چرخه طبیعی و خواب و استراحت است.»

فدایی در مورد دلایل شب‌زنده‌داری می‌ گوید: «در میان شهروندان جامعه گروهی وجود دارند که اصولا به این دلیل که در طول روز مشغله فراوانی دارند و در این ساعات تمرکز لازم برای فعالیت‌های فکری پیدا نمی‌کنند، شب‌ را برای این دسته از فعالیت‌ها اختصاص می‌دهند. البته عده‌ای هم وجود دارند که به دلیل ابتلا به بیماری- جسمی یا روانی - تمایل دارند شب‌ها بیدار باشند و روزها را به خواب اختصاص ‌دهند تا حداقل تماس را با افراد پیرامون خود داشته باشند.»

این متخصص مغزواعصاب با بیان این‌که شب‌زنده‌داری به سبکی از زندگی بدل شده است، ادامه می‌دهد: «اصولا انسان به‌ گونه‌ای آفریده شده است که هورمون‌های ایجادکننده تحرک و افزایش قدرت ذهنی در ساعات اولیه صبح بیشترین میزان ترشح را داشته باشند و در مقابل هورمون‌هایی که با استراحت و آرامش مرتبطند در ساعات شب بیشترین ترشح را دارند، بنابراین کسانی که عکس قاعده طبیعی روز می‌خوابند و شب بیدار می‌مانند، این نظم طبیعی را برهم می‌زنند و در نهایت با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو می‌شوند.»

فدایی راه‌حل جلوگیری از بسیاری از اختلالات روانی و جسمی را تغییر شیوه زندگی می‌داند: «سهولت استفاده از وسایل روشنایی و همین‌طور وجود وسایل ارتباطی نوین درگسترش این روند نقش دارند اما آنچه توصیه می‌شود، برگشت این سبک زندگی به روند طبیعی است تا از بسیاری اختلالات روانی و جسمی جلوگیری شود.»

پیامدهای شب‌زنده‌داری

یک‌ ضرب‌المثل انگلیسی می‌گوید: پرنده‌ای که زودتر بیدار شود، کرم را می‌خورد و بقیه گرسنه می‌مانند اما جغدهای شب زنده‌دار احتمالا چیزهای بیشتری از یک غذای خوشمزه را از دست می‌دهند. شب‌زنده‌داری و بیدار ماندن یکی از سبک‌های زندگی است که در میان بعضی افراد مرسوم است. سبکی که به‌گفته محققان پیامدهایی دارد.

اختلال در یادگیری: مغز و بدن خسته توانایی دریافت درست اطلاعات و ذخیره در حافظه را ندارد. در واقع کم‌خوابی باعث افت تمرکز و توجه می‌شود و حافظه فعال را دچار اختلال می‌کند.

ناپایداری احساسی: حس‌ و حال و روحیه فرد کم‌خواب دایما درحال تغییر است و باید توجه داشت بی‌نظمی طولانی‌مدت در خواب موجب بروز مشکلات روانی مانند اختلال عصبی یا افسردگی می‌شود.

قضاوت و ارزیابی نادرست: کم‌خوابی باعث می‌شود تا به درستی تصمیم‌گیری نکنید به‌طوری که تحقیقات علمی نشان می‌دهند کم‌خوابی روی قضاوت‌های اخلاقی انسان تاثیر می‌گذارد.

افزایش خطا و تصادف: تحقیقات نشان از این دارند که ٢٧٤هزار اشتباهی که در محل‌های کار صورت می‌گیرد ریشه در بی‌خوابی کارمندان دارد. مساله‌ای که ریشه در نداشتن تمرکز و ناتوانی در تحلیل صحیح موضوع دارد.

اختلال در سلامت جسم: بسیاری از مشکلات و بیماری‌های جسمی می‌توانند ریشه در بی‌خوابی یا کم‌خوابی داشته باشند. به‌ طوری که بیماری‌های قلبی، چاقی مفرط، فشار خون، سکته و دیابت را  می‌توان نام برد و این در حالی است که بی‌خوابی عمر را کوتاه می‌کند و تولید آنتی‌بادی را در بدن کاهش می‌دهد. در واقع بی‌خوابی یا کم‌خوابی سیستم دفاعی بدن را ضعیف می‌کند و فرد زودتر بیمار می‌شود.

افت کارایی و بازده: افرادی که کم‌خوابی دارند نمی‌توانند صد درصد حواس‌شان را به کار بدهند و متمرکز باشند برای همین بازده موردانتظار را ندارند.

توانایی نداشتن در کنترل استرس: یکی از آثار بی‌خوابی ضعیف‌شدن ذهن است به‌طوری که فرد در مواجهه با موقعیت‌های تنش‌زا و پراسترس نمی‌تواند عکس‌العمل معقولی داشته باشد. حتی چندساعت کم‌خوابی هم می‌تواند باعث نداشتن توانایی افراد در مواجهه با شرایط منفی و ناخوشایند شود پس به هیچ‌وجه به دیرخوابیدن یا کم‌خوابیدن عادت نکنید.

کم‌خواب‌های مشهور

«بانوی آهنین» لقب مارگارت تاچر بود؛ زنی که ٤ساعت خواب در شبانه‌روز برایش کافی بود و خدمتکاران در دوران نخست‌وزیری او به این کم‌خوابی‌ها عادت کرده بودند اما زمانی که دوران نخست‌وزیری تاچر به پایان رسید و «جان میجر» جانشین او شد خدمتکاران سردرگم شده بودند چون میجر عادت داشت ٨ساعت بخوابد.

«٦ساعت خواب برای یک مرد کافی است، برای یک زن ٧ساعت و برای یک احمق ٨ساعت.» این جمله مشهور ناپلئون است. جمله‌ای که ناپلئون را هم در لیست کم‌خواب‌های مشهور قرار می‌دهد.

در این لیست نام چرچیل هم به چشم می‌خورد مردی که در زمان جنگ تنها ٤ساعت می‌خوابید و عصرها کمی چرت می‌زد.

«مریسا مایر» رئیس یاهو، «ایندرا نویی» رئیس پپسی و دونالد ترامپ هم در این لیست قرار می‌گیرند. اما در این میان جورج بوش از آن دسته افرادی بود که هر شب باید ساعت ۱۰ به رختخواب برود در حالی که بیل کلینتون تا دیروقت کار می‌کرد و صبح‌ها ساعت ٥-٤ به رختخواب می‌رفت، البته کلینتون بعد از ناراحتی قلبی که برایش پیش آمد میزان خوابش را افزایش داد.

«آریانا‌هافینگتون» موسس سایت مشهور Huffington Post در یک دوره زمانی آن‌قدر بی‌خواب شد که وقتی از خستگی بی‌هوش شد، روی گونه‌اش افتاد و استخوان گونه‌اش شکست و پنج بخیه خورد.

«ونسان ونگوک» هم از آن دسته نوابغی بود که بی‌خوابی بخشی از زندگی‌‌اش شده بود و برای همین به داروی خواب‌آور پناه برد و به تدریج مسمومش کرد به‌ طوری که بعضی‌ها تصور می‌کنند یکی از عواملی که او را به سوی خودکشی سوق داد همین مسأله بود.

«آبراهام لینکلن» هم یکی از بی‌خواب‌های مشهور بود؛ فردی که پیاده‌روی‌های شبانه طولانی‌اش مشهور بود.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار