به گزارش پارسینه، ولادیمیر پوتین روز پنجشنبه در دیار خود با بشار اسد اظهار داشت که با توجه به «موفقیتهای چشمگیر ارتش سوریه در مبارزه با تروریسم» و آغاز فرآیند سیاسی در این کشور، نیروهای مسلح خارجی باید خاک سوریه را ترک گویند.
در این دیدار، رئیس جمهور سوریه در مورد خروج نیروهای خارجی سکوت کرد- یا خبری در این باره به بیرون مخابره نشد- و همین مساله موجب شد تا گمانه زنیها درباره منظور پوتین داغ شود. در حالی که عدهای نگران بودند رویکرد تازه روسها دامنگیر نیروهای ایرانی و متحدانش شود، برخی دیگر با خوش بینی، منظور رئیس جمهور روسیه را تنها متوجه کشورهای غربی میدانستند.
اما این حدس و گمانها امروز با اظهارنظر نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور سوریه به پایان رسید.
آن گونه که «روسیا الیوم» گزارش داده است، «الکساندر لاورنتیف» درباره اظهارنظر پوتین گفته است: «این اظهارات درخصوص همه گروههای نظامی خارجی در سوریه، از جمله آمریکاییهای، تُرکها، حزبالله لبنان و ایرانیها است».
او همچنین تأکید کرد که اظهارات رئیسجمهوری روسیه در اینباره حاوی «پیامی سیاسی» است.
اگرچه لاورنتیف درباره محتوا و مخاطب این پیام سیاسی چیزی نگفته، اما به نظر میرسد روسها با آماده شدن کیک سوریه، تلاش میکنند تا آن را به طور تمام و کمال تصاحب کنند.
رویکرد روسها با گفتههای امروز سرگئی لاوروف، وزیر خارجه این کشور، روشنتر هم میشود. او که در آرژانتین به سر میبرد، امروز در کنفرانسی خبری گفت: «ماموریت روسیه در سوریه هنوز تمام نشده و تا زمانی که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه به روسیه نیاز داشته باشد، در دمشق حضور خواهیم داشت».
انتخاب این که چه کسی در سوریه بماند یا نماند، نه در اختیار پوتین است و نه لزوما در توان او، اما تصمیم روسها در این زمینه میتواند تاثیر به سزایی داشته باشد.
در حال حاضر هر یک از طرفهایی که به طور مستقیم در سوریه حضور دارند، نگرانیهای امنیتی خاص خود را دارند که به راحتی حاضر به چشم پوشی از آن نیستند.
ترکیه حضور شبه نظامیان کرد، به ویژه یگانهای مدافع خلق، در شمال سوریه را تهدیدی جدی برای مرزهای جنوبی خود میداند و بیش از یک سال است که به طور مستقیم وارد درگیری نظامی با این گروهها شده است و بخشهایی از خاک سوریه را هم در اشغال خود دارد.
آمریکا و دیگر متحدانش اگرچه نیت خود را مبارزه با داعش اعلام کرده اند، اما به شدت تلاش میکنند تا از تقویت ایران در سوریه جلوگیری کرده و راههای نفوذ آن در شرق مدیترانه را ببندند. تقویت مخالفان اسد، از جمله کردها، و تضعیف حضور روسیه در سوریه هم از دیگر اهداف آمریکا است.
از طرف دیگر ایران تلاش میکند تا با حفظ اسد در قدرت و ایجاد یک مسیر ارتبطای از طریق عراق و سوریه، ارتباط زمینی خود با دمشق و همچنین لبنان را حفظ کند تا از این طریق بتواند آن چه را «جبهه مقاومت» میخواند حفظ و تقویت کند. ایرانیها همچنین به دنبال از بین بردن گروههای سلفی و پایان دادن به حضور نظامیان آمریکایی در سوریه اند.
حال، روسها برای این که بتوانند قصد خود برای خارج کردن تمام نیروهای خارجی از سوریه را عملی کنند، یا نگرانیهای کشورهای فوق را پاسخ داده و آنها را راضی کنند، یا به ابزارهای اجبارآمیزتر روی آورند و یا اینکه دست کم از دولت سوریه برای خروج نیروهای ایرانی استفاده کنند.
آنچه مشخص است با توجه به تعارض منافع بازیگران دخیل در بحران سوریه، بعید است که روسها بتوانند خروج همه آنها را تضمین کنند و در صورت ماندگاری هریک از کشورها، دیگران هم خواهند ماند. از سوی دیگر، اگرچه مسکو مهمترین پشتیبان نظامی دمشق بوده، با این وجود ابزار خاصی برای تهدید ایران، ترکیه و آمریکا در اختیار ندارد. هیچ کدام از این کشورها وابستگی یک جانبه قابل توجهی به روسیه ندارند و از سوی دیگر روسها در ساختار جهانی سلطهای همچون ایالات متحده ندارند که از ابزار تحریم استفاده کنند.
در نتیجه، احتمالا استفاده از ابزارهای سیاسی نسبتا مشروع، همچون فرآیند آستانه، گفتگوهای ژنو و استفاده از حق حاکمیت سوریه تنها راه آنها برای مقابله با دیگر بازیگران باشد. ضمن این که روسها احتمالا از این پس حتی مخالفت لفظی هم با حملات اسرائیل به پایگاههای نیروهای ایرانی و متحدانش نخواهد داشت تا از این طریق دست کم فشار به ایران را بیشتر کند و از این طریق خلوت کردن سوریه را آغز کند.
جنگ سوریه رفته رفته از میدان نبرد به عرصه دیپلماسی منتقل میشود. اگر در عرصه نظامی اهداف کنشگران مختلف محدودتر و گاه مشترک بود، از این پس تعارضات بیش از پیش بروز خواهند کرد و احتمالا شاهد سالها بی ثباتی و کشمکش در سوریه باشیم.