سخنان وزیر خارجه آمریکا از جهات مختلف قابل تامل و بررسی بود و من تصور نمیکنم کسی با ماهیت دولتمردان کنونی آمریکا و وزرای دولت دونالد ترامپ آشنا باشد و غافلگیر شود.
سید مسعود رضوی با درج یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت: با این همه نباید نسبت به مطامع پنهان و اهداف خارج از متن در این اظهارات تهدیدکننده و سایر جوانب آن، بیتوجه بود یا سهل انگارانه آن را نادیده انگاشت. زیرا شرایطی درهم تنیده و بسیار پیچیده در خاورمیانه به وجود آمده و دیپلماسی و دستگاه امنیت و قشون ایران میباید از هر جهت هماهنگ باشند و با درک دقیق موقعیت جدیدی که آمریکا و رقبا در حال طراحی هستند تصمیم سازی نمایند.
به نظرم ما نیازمند دو چیز هستیم؛ اول رهایی از قید و بند مناسبات و پیوندهایی که متداوماً موجب ثقل و بازدارندگی در دیپلماسی ایران بوده است و منافع ملی ما را نیز تامین نمیکند. و پس از آن تحرکات جدید و ایجاد نگرشی تازه و متفاوت که ما را به سرعت به نقطه هژمونیک مورد نظر و مطلوبمان در منطقه برساند و در شرایط دشوار، امنیت ملی و منافع کلان ما را حداقل در کوتاه و میان مدت تضمین کند.
سخنرانی پمپئو و دوازده بند تهدیدات و مدعیات مکرر و کهنهای را که مطرح کرد در دو یادداشت فردا و پس فردا به اجزای تفکیک شده مورد بررسی و تحلیل قرار خواهم داد. اما برای دیباچه و رساندن مقصود و نیز پیشنهاد به تصمیم گیران سیاست و امنیت و فرماندهان نیروهای مسلح وطن این مثال مفید خواهد بود ـ هر چند که چندان خوشایند نیست: میگویند روزی فرد فحاش و زورگویی جلوی کسی را گرفته بود و میخواست اخاذی کند اما فقط بد و بیراه میگفت. پرسیدند تو که زورت زیاد است چرا کتک نمیزنی؟ گفت فعلا دارم عصبانیش میکنم تا او دست روی من بلند کند و بعد نزد محتسب ادعا کنم که کار من دفاع از خود بوده!!
بی آنکه کوچک نمایی کنم سخنان پمپئو دربردارنده حرف تازهای نبود و غالباً تجمیع تهدیدها و درخواست های سابق آمریکا بود که بر اساس شرایط اخیر منطقه بازتولید و بازگو میشد. این سخنان از یک منظر، نشانگر خروج آمریکا از تمرکز بر مسایل موشکی و هسته ای و فراتر بردن درخواست ها از ایران برای رسیدن به همان اهداف حداقلی سابق آمریکایی هاست.
به نظر میرسد، آمریکای ترامپ درصدد بازی با برگ ایران است و نخستین حرکت در این بازی، ایجاد شبهه و هراس برای موجّه نشان دادن خروج از برجام و نقض معاهده مهم و چندجانبهای است که میتوانست نماد و الگوی مناسبی برای مشارکت بین المللی از طریق شورای امنیت سازمان ملل باشد. دولت آمریکا با گستردن دامنه مدعیاتش علیه ایران سه هدف را دنبال خواهد کرد:
اول توجیه اقدام خود در نقض مقاولهنامه مهمی مثل برجام؛ دوم پیام به اروپا و چین و روسها که میخواهد با برگ ایران بازی کند و برای مذاکره و امتیازستانی مجدد آمادگی دارد؛ و سوم این که شریکان و مستعمرات آمریکا در خاورمیانه (رژیم صهیونیستی و عربستان و شرکا) از همگامی آمریکا با آنها و معاندت درازمدت علیه ایران مطمئن شوند.
اینها در صورت مسئله مندرج است و چندان تفاوتی با استراتژی سابق و لاحق ایالات متحده که از لحظه روی کار آمدن ترامپ طرح شد، ندارد. اما نکته در آن است که سخنان پمپئو برای ما پیامهای ضمنی دارد که قدری با محتوای ارتجاعی و تکراری این سلسله ادعاها و تهدیدها متفاوت است. اول این که آمریکا ایران را از ردیف مسایل خصمانه به محور خصومت بدل ساخته و قصد دارد طی مراحل متعدد از این طریق جنجال بیافریند و کاسبی کند. دوره و بازی تازهای با روسیه و چین طراحی شده و بر اساس رفتارهای اخیر و لرزندهای که روسها در سوریه با ما داشتهاند، ممکن است شکاف تهدیدآمیز و خطرناکی برای ما ایجاد کنند و پیوستار نظامی امنیتی ما را از تهران تا جنوب لبنان دچار خدشه سازند.
آمریکاییها این نقطه قوت را مهمترین تهدید برای امنیت و تداوم اقتدار رژیم اشغالگر قلمداد میکنند و هر برنامه و تحرکی با هر قیمتی برای رفع این تهدید از حاشیه و حدود رژیم صهیونیستی محتمل خواهد بود.
سخنان وزیر خارجه آمریکا نشانگر منطق زورگویانهای است که خاورمیانه را به این روز و روزگار دچار کرده و حملات ناجوانمردانه هوایی به نیروهای مدافع ایرانی و متحدان در سوریه، تنها مقدمهای بر طرح تازه آمریکا بوده و هست. بیشک با توجه به انفعال روسها و تمایل عربستان، این کار و رفتار تداومی ناخوشایند خواهد داشت و به همین دلیل راه انسداد دشمن و حفاظت از نیروها و حریم امنیتی تعریف شده در سرحدات ایران و ورای آن، فقط نیازمند استحکامات نظامی نخواهد بود، بلکه سیاست و کنشهای نوین دیپلماتیک و بازی با برگهای تازه هم باید جستجو و به کار گرفته شود.
وسعت جبههای که علیه ایران طراحی و فعال شده، با سخنرانی وزیرخارجه آمریکا از خفا و کمون به در آمده و در ظاهر یک اعلان خصومت علنی و آشکار است. اما قطعاً تهدید شرکای ما نیز هست. آنچه در مجموع دانسته و از این نمایش و خطابه فهمیده میشود، جز همین تجمیع و یکجاسازی در بیان و برنامه، افق تازهای نیست. با تمام این اوصاف، حالا هر واکنشی از سوی ما ممکن است بازی را وارد جهت تازهای کند. بنا بر این شکیبایی در حدی که حساسیتها از بین رفته و نقد منطقی و دیپلماتیک آغاز شود اهمیت زیادی دارد.
این مهم بر عهده دستگاه دیپلماسی ماست و یک کلمه بگویم و یادداشت اول را تمام کنم؛ این دوره با روزهایی که جماعت کف بر لب سفارتی را آتش میزدند فرقها دارد. هر واکنش ناسنجیده و احساسی خطرناک است. قشون و نیروهای مسلح انشاءالله در هماهنگی و وحدت با دیپلماسی و تصمیمات عالی سیاسی عمل کنند تا دست بالا را در مجامع بینالملل به دست آوریم و منافع ملی و امنیت کلان نیز تضمین شود.