سخنان این هفته امام جمعه موقت تهران، موجی از واکنش‌ها را برانگیخته است. این واکنش‌ها اغلب از سوی قشر تحصیلکرده دانشگاهی، اصلاح‌طلب، و کسانی است که اصولا در فکر و سیاست، تمایلات خردورزانه دارند.در مقابل، اصولگرایان، و حتی روحانیون زبده حوزوی، و استادان، هیچ اعتراضی نسبت به این سخنان نداشتند. گاهی سکوت، علامت رضایت نیست، اما این عدم رضایت، به حدی نیست که بتواند و بخواهد مخالفت کند. چرا؟
کد خبر: ۷۳۶۷۹۰
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۹ 21 April 2019

 

حجت‌الاسلام رسول جعفریان در خبرآنلاین نوشت: سخنان این هفته امام جمعه موقت تهران، موجی از واکنش‌ها را برانگیخته است. این واکنش‌ها اغلب از سوی قشر تحصیلکرده دانشگاهی، اصلاح‌طلب، و کسانی است که اصولا در فکر و سیاست، تمایلات خردورزانه دارند.

در مقابل، اصولگرایان، و حتی روحانیون زبده حوزوی، و استادان، هیچ اعتراضی نسبت به این سخنان نداشتند. گاهی سکوت، علامت رضایت نیست، اما این عدم رضایت، به حدی نیست که بتواند و بخواهد مخالفت کند. چرا؟

باید گفت، در واقع، روحانیتی که خود، بارها و بارها با ایده‌هایی مشابه آن‌چه در نمازجمعه مطرح شد، در متون خویش مواجه شده، و آنها را واگویه و تفسیر کرده و با آنها منبر رفته، اکنون چطور می‌تواند نوعی حس مخالفت با این مطالب را در وجود خویش بپروراند و مخالفت کند؟ اصولگرایان هم کما بیش همین باورها را دارند و اگر در موردی، فاجعه‌ای مثل همین تحریم‌ها یا بلایای طبیعی یا جز اینها صورت گیرد، در شرایط عادی، همین تحلیل‌ها را می‌کنند.

صورت دیگر این تفسیر این است که ما با دو طرز برخورد به لحاظ فکری و فلسفی روبرو هستیم. اگر تاریخ اسلام، برآیند واکنش‌های اخباری، اشعری، معتزلی و فلسفی و عرفانی بود، و بعدها نوعی خرد طبیعی هم بر آن افزوده شد، امروزه روز هم همان مسائل و چندگانگی‌های بی‌راه نجات را داریم.

امام جمعه تهران (آقای کاظم صدیقی)، نماینده قشری است که فاصله اشعریت تا عرفان را دنبال می‌کند. برای ایمان، هویتی بالاتر از عقل و خرد قائل است. ایمان را برتر از هر نوع عقل و خدای فلسفی یا طبیعی می‌داند. گریه و اشک را بر تأمل و تعقل ترجیح می‌دهد. صحنه هستی را میدان اراده الهی با حذف هر نوع مقاومت خردگرایانه برابر آن می‌داند و به آن بخشی از متون دینی تمسک می‌کند که همین رویه را توصیه می‌کند.

در مقابل، جناح دیگر، هم میراث‌دار معتزله و فلاسفه اسلامی است که می‌خواهند دین را عقلی بفهمند و عقل را بر ایمان مقدم بردارند و هم در چنبره افکار تمدن جدید است که کرامت انسانی را پای نوعی فلسفه جبرگرایانه اشعری ذبح نمی‌کند و می‌کوشد تا او را از چنته نگاه اراده‌گرایانه و طبعا از تحقیری که تصور می‌کنند جناح مقابل نصیب انسان کرده، نجات دهند.

مشکل ما، فقط این نیست که دو تفکر متفاوت برای تفسیر رابطه ایمان با خرد و دانش هست، مشکل این است که ما گرفتار نوعی آشفتگی فکری هستیم. همین قم را ببینید، ده‌ها نوع طرز فکر میان این دو دروازه دارد. هر لحظه از یکی از کارت‌های خود استفاده می‌کند و ضمن اینکه مشکل را موقتی حل می‌کند، هیچ راهبرد جدی برای نجات از این وضعیت ندارد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار