سایت شهرخبرنوشت:
سهیل کریمی می گوید : باجناق بنده برادر دو شهيد است ، پدر و مادر ايشان (كه پدر و مادر شهيدان عباس و على فخارنيا هستند) ساکن محله افسریه تهران هستند.
اين دو بزرگوار امسال در حج تشريف دارند.
دیروز روحانى كاروانشان با پرس و جو، حاج منصور فخارنيا را در صحراى عرفات
بين حجاج پيدا مى كند و مى پرسد: پسر شما شهيد شده؟
حاج منصورآقا جواب مى دهد: بله!
روحانى كاروان مى پرسد : اسم شهيدتون عباسه؟
حاج منصور باز مى گوید: يكى از دو شهيدمون عباسه.
روحانى مى گوید: من كه از پدر شهيد بودن شما خبر نداشتم، اسم شهيد
شما را هم نمى دانستم. شهيد شما به خوابم آمد و گفت اسم من عباس فخارنياست.
بروید پدر من را در كاروان پيدا كنيد و به ایشان بگویید چون قلبش مشكل
دارد امشب به مشعر و فردا به منا نرود.
پدر شهدا مى گوید: نمى شود كه.
روحانى هم در جواب مى گوید: حاج آقا! من نه شما را مى شناختم و نه پسر شهيدتان را. اين چيزى بود كه بايد به شما می گفتم. شما هم مى توانید نايب بگيريد و خودتان از همين جا برگرديد مكه به هتل.
حاج منصور فخارنيا هم طبق توصيه اين روحانى كاروان، براى خودش و همسرش نايب گرفته و از واقعه امروز در منا جان سالم به در مى برد.
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ