یادداشت اختصاصی روزنامه هما خوزستان
مورخ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱
بخشی از مردم در پهنه جغرافیایی ایران نوعی از زندگی را برگزیده اند که با استفاده از چراگاههای طبیعی، به پرورش دام میپردازند و فعالیت عمده آنها دامداری است.
زندگی عشایر بطور کامل با زندگی در شهرها و روستاها متفاوت است، عشایر معمولا به شغل دامداری مشغول هستند و برای پیدا کردن مراتع بهتر برای تغذیه دامهای خود در فصلهای مختلف سال مدام در حال کوچ و جابه جایی هستند.
عطر خوش کوچ در کوهستانها میپیچد، عشایر به حکم طبیعت هرساله در ایام خاصی مجبور به کوچ هستند بار و بنه بسته اند و به دل کوه و کمر زده اند، آنها آهنگ کوچ سرمی دهند و کمر همت را برای رسیدن به مکانی بهتر محکم میبندند.
علوفه بهانه کوچ و گله داری مهمترین منبع درامد اقتصادی عشایر است، کوچ بهاره با همه سختی و مشقتهایی که دارد، شیرین و دلنشین بوده و زندگی در دل طبیعت همان قدر که آرامش بخش و روح نواز است با مشکلات و تنگناهای بسیاری نیز همراه است.
عشایر به شیوه سنتی و حمل و نقل کوچ میکنند و مردان خانواده نقش مهمی در تامین امنیت و حفاظت از خانواد و کار را برعهده دارند. زنان عشایر یک تنه نیمی از بار سنگین زندگی را به دوش میکشند و توانایی در تولید محصولاتی، چون قالی، گلیم، جاجیم، خورجین، ریسمان، سیاه چادر، و انواع لباس و بافتنی دارند.
با عبور از دل کوههای زاگرس و جنگلهای بلوط حالا وقت آن است که سیاه چادر راه برپاکنند و آواز زندگی را در منطقهای دیگر سر دهند.
آوای خوش کوچ وسعتِ ایل را در برمی گیرد. این عده محدود همچنان میراثدار واقعی سنتها، آداب و رسوم عشایرند و با این شکل کوچ کردن، جلوههای زیبایی از کوچ را به نمایش میگذارند.
هنوز هستند عشایری که به همان شیوههای قدیم و با گذر از مسیرهای سنتی کوچ یا همان ایل راهها، هزار سختی و مشقت را به جان میخرند تا به سلامت به سر منزل مقصود برسند.