تابناک
کهگیلویه وبویراحمد:بسیاری بر این باورند که تنها فاکتورهای اقتصادی است که نقش حیاتی در انتخابات بازی میکند. این عده اما نقش زنان یعنی درصد بالای از جمعیت رأی دهنده را فراموش میکنند.با در نظر گرفتن مشارکت ۹۰ درصدی جمعیت شرکت کننده در دورهای نهم و دهم انتخابات مجلس در استان کهگیلویه و بویراحمد و سهم بالای مشارکت بانوان توجه به این بخش حائز اهمیت است.
مدیر موسسه زنان سیاست امریکا در اظهار نظری جالب در مصاحبه با واشنگتن پست این چنین میگوید: "در مقایسه با هر یک دلار درآمد مردان، زنان بهطور میانگین تنها ۷۰ تا ۸۰ سنت درآمد دارند. به همین دلیل وقتی موقعیت اقتصادی زنان و مردان را با هم قیاس میکنید متوجه میشوید که بسیار طبیعی است که زنان بیشتر به دموکراتها رأی بدهند و مردان حامی جمهوری خواهان باشند"
بالتبع زنان منتظرند ببینند کدام چهرهی سیاسی میتواند شرایطی برای آنها برقرار کند تا همچنان نگران اوضاع اقتصادی خود، خانواده و فرزندانشان نباشند. نظر سنجیها نشان میدهد که زنان دست کم بیشتر از مردان بر این باورند که تغییرات سیاسی میتواند زندگی شخصی آنها را متحول کند.
توسعه مشارکت سیاسی زنان تنها حضور در انتخابات نیست، بلکه این موضوع بخشی از مشارکت سیاسی آنان در عرصه اجتماع به شمار میرود.
پساز نهضت مشروطه، در نخستین نظامنامه انتخابات، زنان از حق رأی اعم از انتخاب شدن یا انتخاب کردن محروم ماندند. در نظامنامه مجلس شورا زنان در ردیف خارج شدگان از دین اسلام، دیوانگان، تبعه خارجه، دزدان و قاتلان، گدایان و متکدیان و اشخاصی که کمتر از ۲۰ سال داشتند، فاقد حق رأی شناخته شدند. در دور دوم مجلس شورای ملی، ماده چهارم نظامنامه انتخابات به بحث و بررسی گذاشته شد، اما هشدار دادند که اعطای حق رأی به زنان به بیثباتی سیاسی و هرجومرج اجتماعی خواهد انجامید. در مهرماه ١٣۴١، جراید عصر تهران با تیتر درشت نوشتند که «لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در دولت به تصویب رسید» که حق رأی زنان در آن دیده شده بود. و حالا با گذشت ۵۴ سال از آن تاریخ زنان همچنان پای بسته به انتخابات قومی و پیوست به رأی برادران پدران و همسران خود هستند و استقلال کامل انتخاباتی برخوردار نیستند. هرچند با حضور موج سوم و رگههای نگاه روشنفکرانه نخبگان سیاسی و فعالان اجتماعی عرصه برای فعالیت به بیشتر زنان و سهم بیشترشان در تصمیمات سیاسی رشد داشته که از جمله میتوان چهرهی دولت آقای روحانی را درخشانتر از دولتهای قبل به واسطهی انتخاب نخستین سفیر زن ایران دانست اما همچنان با چالشهای عمیقی در این زمینه رو به رو هستیم. از طرفی زنان که دور از مراکز فعال سیاسی و اجتماعی در لایههای پائین جامعه روستاها و دهکهای درآمدی پائین تر وجود دارند و تنها به ایفای نقش مادری خود مشغولاند از عدم آگاهی انتخاباتی و مشارکت بسیار پائین در تصمیمات سیاسی برخوردارند و همه انتخاب خود را بر نشستهای مردانهی واگذار کرده و هرگز صدایی از آنها جز زمزمههای آشپزخانهایشان به گوش نمیرسد.
زن در سیاست، موضوعی که دهها سال است که این قشر در جهان برای رسیدن به این هدف و تثبیت آن تلاش کردهاند و در برخی از کشورها این دیدگاه به روشهای خاص تا حدودی حل شده است. اما در ایران، تلاش زنان برای رسیدن به آنچه در قانون اساسی به عنوان جایگاههای تعریف شده برای آنان در نظر گرفته شده، با آدرس غلط جریانهای خاصی مطالبات غیر واقعی جایگزین آن شده است.
ولی جامعه شناسان سیاسی، معتقدند آن چیزی که نقش زنان را در سیاست ایران کمرنگ کرده، نه محدودیتهایی است که برخی به آن دامن میزنند بلکه عدم تمایل یا عدم آگاهی زنان به عرصه سیاسی و ورود به قدرت سیاسی است.
به طور قطع میتوان گفت در صورتی که زنان جامعه، تمایل به نقش آفرینی در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی را داشتند، اوضاع آنها تاکنون تثبیت شده بود اما رویکرد سنتی همچنان در میان اکثریت این قشر باقی مانده و قدرت و سیاست را کاری مردانه میدانند.
درحالیکه برخی برای افزایش سهم زنان در مجلس شورای اسلامی تلاش میکنند و برخی از عدم حضور بانوان در دستگاههای اجرائی گلایه دارند، گروهی از زنان اعتقاد دارند که جامعه زنان با مسائل ابتداییتر و مشکلات ملموستری دستبهگریبان است که فرصت توجه به این مسائل را سلب میکنند. این گروه گمان میکنند که حل مشکلات زنان بد سرپرست یا زنان سرپرست خانوار، مهیاکردن فرصت اشتغال برای زنان، افزایش مرخصی زایمان و… با زندگی اکثریت زنان کشور گرهخورده و اهمیت بیشتری دارند. این در حالی است که گروه اول معتقدند تا زنان سهم بیشتری از مسئولیت اداره کشور نداشته باشند، فرصت پیگیری حقوق زنان را نخواهند داشت.
شاید هر کدام از مردان سیاست و آنان که با اسب قدرت در دشت سیاست ایران میتازند هنوز از آسیبهایی که جامعه هدف ما در آن دستوپا میزند، مصون بودهاند و آنطور که باید آن را درک نکردهاند. به نظرم وقتیکه دلنگرانیهای یک خانم سرپرست خانوار یا بد سرپرست را از نزدیک احساس کنیم، خواهیم توانست نگاههای سیاسی را کنار گذاشته و از خودمان عبور کنیم. باید باوجود همه تضادهای فکری، حول محورهایی متحد شویم. با انتخاب مردان بزرگ عرصهی سیاست آنان که درسشان را در گرفتن تصمیمات بزرگ برای برای رهایی از یوغ تحریم و فشارهای اقتصادی و اجتماعی پس دادهاند صندلیهای سبز مجلس را برای حضور پررنگتر زنان آماده کنیم.