مختار شکریپور در گفتوگو با تابناک کردستان اظهار کرد: ترجمه 108 شعر از «لطیف هلمت» شاعر، نویسنده، مترجم و روزنامهنگار کُرد عراقی در قالب کتابی با عنوان «گورستان گلها» که شامل مقدمه مفصل مترجم با نگاهی به زندگی، آثار، جایگاه و ویژگیهای شعر این شاعر سرشناس کُرد و همچنین بیوگرافی او از زبان خودش است در نشر ثالث منتشر شد.
وی با اشاره به تواناییهای «لطیف هلمت» گفت: شعر «هلمت»، شعری ساختارمند با تنوع خلاقانه در فرم و مضمون و تصویرپردازیهای بکر است و نوعی نگاه متفاوت آمیخته با چاشنی طنز دارد که امور روزمره را به پرسشها و چالشهای فلسفی و منتقدانه و معترضانه جامعهشناسانه میکشد و با تأویلها و تعبیرهای شاعرانه خاص خودش از موضوعات متنوع، دست به طرح مضامینی میزند که ذهن مخاطب را به چالش پیرامون خود و غور و دقیق شدن در آن میکشاند.
روزنامهنگار و مترجم کُرد ایرانی با اشاره به اینکه زبان شعر «هلمت» از نوعی قدرتمندی و استحکام فارغ از فخامت فضلفروشانه و مصنوعی برخوردار است و شعر او را میتوان رنگینکمانی از نقطهنظرات و تفکرات مختلف با وجود تناقضهایی که به ندرت در شعرش دیده میشود دانست تصریح کرد: «لطیف هلمت» علاوه بر اینکه شاعری سرشناس است در نمایشنامهنویسی و نوشتن رمان هم بسیار توانمند بوده و آخرین رمان وی که «زنان اجنه شیخ محمود» نام دارد هم در ایران توسط «فریاد شیری» ترجمه شده به زودی منتشر میشود.
وی به فراز و نشیبهای زندگی «طیف هلمت» اشاره کرد و گفت: این شاعر سرشناس کُرد متولد 1947 میلادی در شهر «کفری» از توابع استان کرکوک کردستان عراق است وی در خانوادهای اهل آیین و تصوف و شعر و ادب متولد شد و پدرش یکی از مشایخ بسیار مطرح طریقت قادریه بود و به خاطرآشنایی کافیاش با زبان و ادبیات فارسی، همواره شعرهای حافظ، سعدی، مولانا، عطار، بیدل و بایزید بسطامی را برای فرزندانش به زبان کردی ترجمه میکرد و میخواند.
شکریپور افزود: دیوان بزرگ «لطیف هلمت» دربردارنده 1428 صفحه شعر ناب و متفاوت و متنوع و برخوردار از فرمها و تجربهها و آزمونهای شعری است و مشتمل بر بیش از 20 دفتر شعر است که به قول خود شاعر، صرفاً ورق سیاه کردن در کار نیست.
وی خاطر نشان کرد: آخرین دفتر شعر هلمت با عنوان «شعر و ضدشعر یا بازی کهنه و نو» نیز به تازگی منتشر شده و دربردارنده آخرین تجربههای شعری این شاعر مطرح کُرد است.
سه شعر از کتاب «گورستان گلها»
«گورستان گلها»
خدایا
این همهگل از کجا میآیند
خدایا
این همه گل به کجا میروند
خدایا
این همه گل در کجا میمیرند
به گمانم
گورستا گلها خیلی خوشبو است!
«خواب زنده»
در خواب به هیات گُلی درآمدم
که دختری آن را کَند
شکست
قطع کرد و
لای دفترش خشک کرد
آه چه خوب شد!
آه چه خوب شد!
که گلولهای نشدم
تا در جنگ برادرکشی
جامه زنی را با من سیاه کنند!
«پرسش های امروزین 3»
رؤیاهای هلاکشده جوانیام را پس بِدِه
من هم
همه دختران سنگدل و
گلهای زنگزده و
ستارههای کور را
به تو پس میدهم
ای تبعیدگاهی
که اسم سرزمین بر خود گذاشتهای!