شوراها، مقرر بود بعنوان نمایندگان مردم در امور محلی بسترهای مشارکت مردم در امور محلی را فراهم کنند و به اینوسیله موجبات پیشرفت سریع در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رفاهی شوند.
کدامیک از این دو امر صورت پذیرفته است؟! آیا مشارکت مردم در اداره امور شهرها و روستاها محقق شده است؟! آیا در روند تهیه، تصویب و اجرای طرحهای توسعه و عمران شهری و روستایی، مردم حضور و مشارکت دارند؟! آیا دولت طی دوره های گذشته، اقدامی برای کاهش تصدیها و واگذاری امور محلی به نمایندگان مردم در شوراها انجام داده است؟! در چه حوزههایی از امور مدیریت شهری از نظرات و دیدگاه های تخصصی شهرسازان و برنامه ریزان شهری استفاده شده است؟! در چه حوزهای از امور شهری، مشارکت مردم را میتوان دید؟! در ایجاد، حفظ و نگهداری فضای سبز شهری؟! یا در تفکیک و جمعآوری پسماندها از محل تولید؟! یا در همفکری و ارایه نظر برای بهبود محیط شهری؟! بنابراین شوراها به دلايل مختلف نتوانستند بسترسازی لازم را برای ایجاد مشارکت و همفکری و همدلی مردم در امور مختلف عمرانی، رفاهی و خدماتی فراهم کنند و این امری بسیار مهم است که کمتر مورد توجه کارشناسان و مدیران ذیربط در این حوزه قرار گرفته است.
از دیدگاهی دیگر می توان بیان داشت شوراها باید طی دوره های گذشته، پیشرفت سریع در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را موجب میشدند.
آیا کسی میتواند از پیشرفت سریع سخن بگوید؟! هرچند پیشرفتهایی در مدیریت عمرانی و خدماتی شهرها و روستاها صورت گرفته است، اما این پیشرفتها را نمیتوان سریع دانست بلکه درنهایت به تدریجی و آهسته بودن پیشرفتها میتوان اذعان نمود.
به نظر میرسد دلایل عدم موفقیت شوراها در انجام امور به گونه اي كه قانون اساسي مقررکرده را در چندمحور زيرمي توان خلاصه و جمعبندی نمود:
_عملکرد دولت: شوراها در دولت هشتم شکل گرفتند و در این ایام بیشترین همراهیها با شوراها صورت گرفت، با این حال در آن مقطع نیز عدم تحقق احکام برنامههای توسعه سوم و چهارم کشور در مورد «مدیریت واحد شهری» رخ داد.
هرچند گامهای اولیه در این دوره برداشته و آییننامههای ذیربط تهیه شد، لیکن هیچ وظیفهای از دولت مرکزی به نفع شوراها و شهرداریها منتقل نشد، ازطرف دیگر دولتهای نهم و دهم نیز به تبع دوره های پیشین همراهی وهمکاری شایسته ای را با شوراها نداشتند، بطوریکه نظارت تدقیق شده و بیشتر را در دستور کار خود قرار دادند و شوراها که نیاز داشتند دولت و وزارتخانه ذیربط در انجام وظایف و نهادینه شدن به آنها کمک کنند، بعضا باعدم همراهی دولت و دولتیها مواجه شدند.
_ عملکرد مجلس: عده ای از نمایندگان مجلس که شوراها را رقیبی برای خود در امور محلی میدیدند، تلاش چندانی برای تقویت شوراها نکردند، بطوریکه با ارایه طرحهای مختلف، سعی در تحدید وظایف شوراها داشتند؛ از ارایه طرح انتخاب شهردار توسط دولت تا انتخاب شهردار بصورت مستقیم توسط مردم، طرحهایی در این راستا بودند.
به علت محدود بودن این تفکر در بین نمایندگان مجلس، این عده درنهایت موفق به ایجاد محدودیت برای شوراها نشدند، اما به واسطه نوع نگاه آنها هیچگونه گشایشی در حوزه قوانین برای شوراها در راستای نیل به هدف مدیریت واحد شهری صورت نپذیرفت.
_ عملکرد شورا: هرچند شوراها با اعمال محدودیتهایی مواجه بودند، ولی خود نیز به دلیل عدم تخصص مرتبط با شهر و شهرسازی نتوانستند گامهایی هرچند کوچک برای ایجاد همراهی و مشارکت مردم بردارند.
تلاش برخی از شوراها برای تشکیل شورایاریها در محلات، محدود به تعداد اندکی ازمناطق شهرها شد.
تشکیل انجمنهای اجتماعی، امدادی و ارشادی درمرکز محله ها نادیده گرفته شد و از تشکلهای صنفی وحرفهای درحوزههای مرتبط بامدیریت و عمران شهری بهره گیری نشد، بنابراین شوراها بدون حضور و همراهی مردم ومتخصصین شهری به تصمیم گیری و انجام امور پرداختند و این یعنی نادیده گرفتن فلسفه وجودی شوراها که نتیجه ای جز تبدیل شورای شهر به شورای شهرداری و شهرداری به شهرداری شورا را دربر نداشته است.
باتوجه به مطالب ذکر شده، دوره پیش روی شوراها نیازمندحرکتهای اساسی متفاوت با دوره های گذشته، درحوزههای زیر می باشد:
1- اصلاح قانون شوراها برای تطبیق با روح قانون اساسی با تفکیک امورمحلی از امور ملی و واگذاری تمامی امور محلی به شوراها و ایجاد مدیریت واحد شهری.
2- اجرای قانون شوراها با لحاظ اصل اساسی مشارکت مردم، ایجاد، اراده و عزم جدی برای شکلگیری شوراهای محله.
3- اصلاح ساختار نیروی انسانی شهرداریها، نهادهاي وابسته و دهیاریها و تقویت بنیه مالی آنها برای تقبل وظایف جدید.
4- و از همه مهمتر انتخاب شوراهاي برتر(متخصصین شهری) توسط شهروندان و بهره گيري ازنظرات كارشناسي شهرسازان و برنامه ريزان شهري در راستاي بهبود مديريت شهري عملگرا