میلاد حضرت علی‌اکبر(ع) و روزی به نام جوان، فرصت مغتنمی است تا دو بال علم و ایمان را در جوانی جستجو کرد که در17 سالگی با اختراعش رتبه‌ای جهانی کسب کرده و با صدای دل‌نشینش در تلاوت قرآن درآستانه 23 سالگی از مسیر موفقیتش و بی‌مهری‌هایی که در این مسیر دیده، بگوید.
کد خبر: ۴۲۰۷۰۳
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۷ 08 May 2017
تابناک اصفهان- به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، امیدش به دبستانی‌ها بود، آن‌ها که چهره نورانی‌اش را از نزدیک ندیده و تنها از او خاطرات خوشی شنیده و جملات قصاری را به خاطر سپرده‌اند، امید روزهای نه چندان دور خمینی حالا امروز جوانان رشیدی شده‌اند که در تکاپو هستند تا دنیا را با ایده‌های خود تغییر دهند، جوانانی که سلاح دوران تحصیل را کنار نگذاشته و برای خلع سلاح دشمن کمر همت بسته‌اند، جوانانی که غبطه اهل جهان را برانگیخته‌اند و شباهتی قریب با  شبیه‌ترین خلق به پیامبر دارند، ولایت‌پذیری مصداق بارزشان شده و واهمه‌ای از دشمن به خود راه نمی‌دهند، تا پای جان در رکاب امام زمانه می‌مانند و از لب‌های خشک ولی سیراب می‌شوند.

بهانه میلاد حضرت علی‌اکبر(ع) و روزی به نام جوانان فرصت مغتنمی است تا دو بال علم و ایمان را در جوانی جستجو کرد که در 17 سالگی با اختراعش رتبه‌ای جهانی کسب کرده و با صدای دل‌نشینش در تلاوت قرآن اکنون در آستانه 23 سالگی از مسیری که با دشواری طی کرده و از آرزوها و اهدافش سخن به میان می‌آورد.

*سکوت خبری جوان‌ترین مخترع جهان

مسعود عرب‌بیگی تک پسر خانواده و کارشناس مکانیک دانشگاه صنعتی اصفهان است، ریاضی فیزیک را در دبیرستان ادب گذرانده و در روزهای کوتاه دوران مدرسه شاگردی سخت‌کوش و علاقه‌مند به کارهای تحقیقاتی اما با معدل متوسطی بوده است، از زمان دبیرستان وارد شهرک علمی تحقیقاتی می‌شود و با چند نفر از دوستان دبیرستان، فضای ترجمه مقالات ISI را تجربه می‌کند.

تسلطش به زبان از انتخاب تصاویر پروفایلش هم مشخص است، سکوت خبری او در چند سال اخیر به خوبی بیانگر جمله موردعلاقه اوست که می‌گوید: «در سکوت سخت تلاش کن و اجازه بده موفقیت سر و صدا بیافریند». او 6 سال بعد از رتبه جهانی‌اش در میان 600 مخترع جهان، تنها با چند روزنامه و در همان روزها با رادیو ایران مصاحبه کرده است.

سال 89 هم‌زمان با سهمیه‌بندی بنزین ایده‌ای عجیب به ذهن مسعود عرب‌بیگی که آن زمان تنها یک جوان 17 ساله بوده است می‌رسد، در تلاش برای رسیدن به این جواب که چرا نباید از سوختی استفاده کرد که به کسی وابسته نبود و به هیچ طریقی محدود نشد، به طراحی موتوری می‌رسد که با استفاده از اکسیژن هوا و یک گاز مکمل C2H2 بدون آلودگی موتور را به حرکت می‌اندازد گاز مصرفی آن‌هم دوباره به چرخه سوخت‌رسانی باز می‌گردد؛ این طرح فرآیند اکسیژن‌سازی نیز خواهد داشت و خروجی آن هم اکسیژن خواهد بود و حتی آلودگی هوا را کاهش می‌دهد و با تولید آب به رادیاتور ماشین باز می‌گردد.                                    

*دانش‌آموز اصفهانی، رتبه دوم جشنواره بین‌المللی اختراعات آلمان

آذرماه سال 90 با راهنمایی استادش علی زارعی با جشنواره بین‌المللی اختراعات آلمان آشنا می‌شود، مرور خاطرات 6 سال گذشته برای او، اعتبار علمی این جشنواره را این‌گونه ترسیم می‌کند: «در بین 600 مخترع حوزه مکانیک از نقاط مختلف دنیا، تنها من دانش‌آموز بودم، اکثر شرکت‌کنندگان در سطح ارشد و دکتری حضور یافته بودند و برای آن‌ها هم بسیار جای تعجب داشت که چگونه جوانی با این سن می‌تواند رتبه دوم مسابقات را کسب کند و یک ارائه مطلوب به زبان انگلیسی هم داشته باشد».

عرب‌بیگی که در آن سال پدیده جشنواره آلمان محسوب می‌شود، جوان‌ترین مخترع سال 2011 هم لقب می‌گیرد، عنوانی که پیشنهادهای زیادی را از جانب شرکت‌های بزرگ خودروسازی به سمت او روانه می‌کند، بعد از آن سال هنوز کس دیگری از ایرانیان نتوانسته به آن جشنواره راه یابد.

*ساخت موتوری بدون سوخت و بدون ذره‌ای آلودگی

طرح او برای ساخت موتوری بدون سوخت و بدون ذره‌ای آلودگی می‌تواند دنیا را متحول کند، دعوت‌نامه‌های مختلفی بعد از رسانه‌ای شدن ثبت اختراعش از دانشگاه‌های معتبر جهانی چون واشنگتن امریکا، مونیخ، برلین، بلژیک به دستش رسیده است اما او به امید روزهای روشنی در ایران، همه دعوت‌نامه‌های دانشگاه‌های خارجی و پیشنهادات شرکت‌های بزرگ و حتی جایزه مسابقات را که بورسیه دانشگاه درسدن آلمان بوده، بی‌جواب می‌گذارد اما گویی در داخل هم چندان کسی منتظر آمدنش نبوده است.

*پیشنهاد میلیاردی فرانسوی‌ها در برابر 4 سمند خودروساز ایرانی

پیشنهاد وسوسه کننده شرکت رنو فرانسه برای خرید 4 میلیاردی طرح او و ماهیانه 80 میلیون تومان مادام‌العمر هم روزهای 17 سالگی مسعود عرب‌بیگی را از کشورش جدا نمی‌کند اما حالا با بی‌مهری‌هایی که در داخل به او شده است، در جواب سؤال پشیمان بودنش از رد این پیشنهاد با آهی از نهادش می‌گوید:«پشیمانم»!

*مافیای واردات بنزین طراح مدل قطعی کاهش آلودگی را فراری داد

پیشنهادهای داخلی، از او خواسته بودند تا برای تجاری‌سازی طرحش هیچ اسمی از او برده نشود، خاطره تلخ مواجهه با یک شرکت داخلی برای اخذ قرارداد این‌گونه بر زبان مسعود عرب‌بیگی جاری می‌شود: «بعد از بحث‌های مختلفی که بین ما رد و بدل شد و پیشنهاد تعویض چنین طرحی با چهار دستگاه سمند! نکته مهمی در صحبت‌های حاشیه‌ای بود که گفتند اگر پروژه شما در حمایت از محیط‌زیست اجرا شود، تکلیف کسانی که واردکننده بنزین هستند چه خواهد شد؟ بعد از این حرف هیچ جوابی برای گفتن نداشتم و وقتی دیدم چنین نگاهی در کشور وجود دارد و مدعیان حمایت از محیط‌زیست همان واردکنندگان بنزین هستند، به ویژه با رفتارهای همان خانم مدعی محیط‌زیست، از خیر تجاری‌سازی طرحم در ایران گذشتم».

او حتی حاضر بوده است طرح را برای کشورش هبه کند اما معتقد است مافیای حاکم بر صنعت خودروسازی و بنزین و سلیقه‌های حاکم بر آن عمده‌ترین دلیلی است که باعث شده طرحش در ایران اجرایی نشود، ترسیم یک مدینه فاضله در ذهن جوانی 17 ساله و دلسوزی برای خودکفایی و ثبت و اجرای طرحش به نام ایران او را از پذیرش  پیشنهادهای وسوسه‌برانگیز منصرف می‌کند اما توقع اندک او برای برآورده شدن زحمات تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش در به سرانجام رساندن چنین طرحی، از جانب شرکت‌های مختلف داخلی هم بی‌جواب می‌ماند.

*دندان طمع را بکشید و با 800 هزار تومان مردم را از آلودگی هوا نجات دهید

عرب‌بیگی در ابتدا یک موتور کامل را طراحی کرده است که هزینه تمام شده آن را بالا می‌برده به همین سبب در سال گذشته، سیستمی را طراحی کرده است که روی هر موتوری با پایه سوخت بنزین قابل‌نصب است و سیستم جرقه هم از آن حذف شده است، برآورد هزینه‌ای او برای اجرا این طرح با موتوری که سازگار با این سوخت باشد اکنون تنها در تولید انبوه 800 هزار تومان است، مبلغی که می‌تواند شرکت‌های داخلی را به شرط کنار گذاشتن طمع‌های بی‌رحمانه، به راحتی با این مخترع جوان وارد مذاکره کند.

صبح‌های جمعه او از سنین دبستان با کلاس‌های آموزش قرآن مجموعه دارالهدی پر شده است، اصرار خانواده برای گذشتن از خواب یک روز تعطیل اگرچه در ابتدا برای او سخت می‌شود اما شرکت در کلاس‌های نخبه‌پروری و لذت حضور در محضر قرآن او را مشتاق‌تر می‌کند تا امروز شروع فعالیت‌های قرآنی‌اش را از شرکت در آن جلسات بداند و بگوید: «شاید اگر در آن مجموعه شرکت نمی‌کردم و با افرادی چون مهندس زارعی و جناب رضوی آشنا نمی‌شدم، مسیر زندگی‌ام تغییر می‌کرد، همه‌چیز از صبح جمعه در دارالهدی شروع شد و مشاوره‌های آقای رضوی که مدیر مؤسسه بودند در موفقیت من تأثیر به سزایی داشت».

* از قرآن حتی برای اختراعاتم ایده‌ گرفته‌ام

به سبک استاد منشاوی تا سطح پیشرفته قرائت پیش رفته و توصیه استادش را برای عدم شرکت در مسابقات قرآنی به جان خریده است، قرآن را منبع آرامشی برای خودش تلقی می‌کند و مواقع انسش با آیات قرآن را این‌گونه وصف می‌کند: «گاهی که از تفکر زیاد روی مسائل علمی خسته می‌شوم و کم می‌آورم، به سراغ قرآن می‌روم، صفحه‌ای از آن را باز می‌کنم و جوابم را می‌گیرم حتی ایده‌هایی را هم برای اختراعات از آن گرفته‌ام، پودر اطفاء حریق طبیعی را که ثبت کرده‌ام، هنگام تلاوت آیه‌ای از سوره مبارکه هود که در آن عبارت «سجیل منضود» به معنای بارانی از جنس سنگ گِل ذکر شده بود، فرا گرفتم که مطالعه بر روی این آیه و تفاسیر مختلف آن منجر به شکل‌گیری یک اختراع شد».

عرب‌بیگی در این سال‌ها بیکار نبوده است و در خصوص دیگر اختراعاتش نیز می‌گوید: «دوچرخه‌ای آبی را در 6 سال اخیر به ثبت رساندم که آرزویی از زمان کودکی‌ام بود، سلول‌های خورشیدی گاماولتاییک که اشعه گاما را به الکتریسیته تبدیل می‌کند و ربات کاشی‌کاری که در کنار دیوار نصب می‌شود، از دیگر اختراعاتی است که تاکنون عملیاتی شده است».

*بی‌مهری‌ها باعث شده نخبه قرآنی برنامه‌اش را برای سفر نهایی کند

او در اختراعش همواره رفع مشکلی از مردم را در اولویت قرار داده است و حالا دیگر آرزویی که به تحقق نپیوسته باشد برای عملی شدن ندارد، تنها چه در داخل و چه در خارج تا رسیدن به تجاری شدن موتوری با سوخت هوا همه عزمش را جمع کرده و برای به دست آوردن هزینه لازم برای آن فکر کرده است، استارت خوردن یک ماشین داخلی با موتور و سوختی که خودش ساخته بود را در رؤیاهایش می‌بیند و شهرت را  محدودیتی برای خودش می‌داند.

در ذهنش برنامه‌اش برای سفر را بسته است ولی در نگاهش همچنان تردیدی بین رفتن و ماندن وجود دارد، نگاهی خیره به پرچم کشورش و در انتظار مهری از جانب کسانی که همواره بی‌مهری‌اش کرده‌اند؛ از مسیری که اکنون برای مهاجرت مجبور است دنبال کند، چندان راضی نیست خودش می‌گوید: «جزو کسانی بودم که همواره از کارهای تئوری بیزار بودم ولی اکنون بعد از ثبت چهار اختراع دیگر، مشغول نوشتن مقاله‌های ISI شده‌ام». خانواده‌اش اگرچه قلباً به مهاجرت او راضی نیستند ولی اولویت را با پیشرفت او قرار داده‌اند و مانعی برای رفتنش نیستند.

*در یکسال گذشته 25 نفر از نخبگانی که فقط در اصفهان می‌شناختم، مهاجرت کردند

مهاجرت دوستانش را از نوروز گذشته در دفتری ثبت کرده است و حالا با افسوسی یادآوری می‌کند که از سال پیش تا امسال بیش از 25 نفر از کسانی که می‌شناخته و می‌دانسته حرفی برای گفتن دارند، از کشور رفته‌اند، هم‌کلاس‌های دبیرستان او که با هم ترجمه مقالات ISI را شروع کرده بودند، اکنون در چهارگوشه دنیا مشغول به فعالیت هستند، یکی در دانشگاه مونیخ فیزیک هسته‌ای خوانده و در طراحی سانتریفیوژها خبره شده است، دیگری در حوزه تحقیقات شرکتی آلمانی کار می‌کند و سومی هم که معماری خوانده بوده در کار ساخت و ساز رفته است.

با قاطعیت معتقد است اگر روزی شرایط برای مهاجرتش به خارج فراهم شود، قرآن را کنار نخواهد گذاشت، به عقیده او اگر کسی بخواهد نسبت به دین بی‌تقید باشد در کشور اسلامی هم می‌تواند این‌چنین رفتار کند؛ افتخارش فعالیت در زمینه قرآن است و با سینه‌ای سپر از آن یاد می‌کند اما مهجوریت قرآن در کشوری مثل ایران برای او جای گله‌گذاری را باز می‌گذارد.

*در جامعه تعجب می‌کنند اگر یک فعال قرآنی کار علمی نیز انجام دهد

نگاه جامعه به حافظان و قاریان قرآنی گاهی او را رنجیده کرده است، توضیحش در این باره با این عبارات همراه است: «در جامعه تعجب می‌کنند اگر یک فعال قرآنی کار علمی نیز انجام دهد، حتی در دانشگاه همکلاسی‌هایم از اینکه ماه رمضان برای جز خوانی می‌رفتم شگفت‌زده می‌شدند و این جای تأسف دارد، البته نمی‌دانم مشکل از کجاست، آیا بچه‌های قرآنی از علم دور شده‌اند و یا افراد فعال در حوزه علم سراغی از قرآن نمی‌گیرند؟»

تمام تصمیم‌گیری‌هایش را با مشورت قرآن انجام می‌دهد و با اعتقاد قلبی به این باور رسیده است که کلامی بهتر از قرآن نیست و پاسخش به سؤال کلیشه‌ای تأثیر قرآن در زندگی، مصداق‌های بارزی از گره‌گشایی‌هاست که به واسطه قرآن در بن‌بست‌های زندگی برای او اتفاق افتاده است؛ تعریف او از خودش که شنا را تفریح لذت بخشی برای خود می‌داند و نقاشی را از کودکی دوست داشته است، در جمله‌ای کوتاه خلاصه می‌شود: «خود را جوانی می‌دانم که پا عرصه موفقیت گذاشته و کارهای زیادی هست که باید انجام دهد».

مسعود عرب‌بیگی این روزها برای ادای دین به روزهای شیرین حضورش در کلاس‌های نخبه‌پروی، برای نوجوانانی 10 تا 16 ساله که اغلب بی‌بضاعت هستند، کلاس‌های آموزشی برگزار می‌کند، نوجوانانی که با وجود استعدادهای بزرگی که دارند ولی مشکلات خانوادگی و مالی نگذاشته تا مسیر پیشرفت را به درستی طی کنند، او در این کلاس‌ها تجارب خودش و اشتباهاتی که در مسیر موفقیت انجام داده و مجبور به بازگشت شده است را به صورت منسجم تدوین کرده و شاید به زودی کتابی از آن را هم منتشر کند.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار