شروع سال 1398 می توانست بهاری باشد؛ اما اینگونه نبود بلکه با وقوع بارانهای سیلآسا و مدیریتی که تدبیر لازم را نداشت با اتفاقات تلخی همراه شد. زمانی که سامانه بارشی در سال 1398 وارد آسمان ایران شد در هوای استان گلستان شروع به باریدن کرد. این بارش طوری بود که 60درصد بارش سالیانه استان گلستان طی 24 ساعت نازل شد و همین امر سیلی ویران کننده را رقم زد. با شروع باران و استمرار آن سد گلستان سرریز شد. آب سرریز شده به سمت جنوب استان روانه شد. در این مسیر باید تغییر جهت میداد و با کمترین آسیب به شهر آققلا روانه خلیج گرگان می شد؛ اما اینگونه نشد. بلکه این آب به سد بلندی چون مسیر راهآهن بندرترکمن به اینچهبرون برخورد کرد و به سمت آق قلا برگشت. بر اثر همین اتفاق بخش زیادی از شهر آققلا طی مدت زمان کوتاهی زیر آب رفت.
خلأ حضور
همین موضوع باعث شد تا قلب ایران این بار برای گلستان به تپش افتد و تمام کمک های مردم به سمت گلستان گسیل شود. در این هنگامه بازار بعضی از اتفاقات چون نبود استاندار گلستان و بی توجهی های مقامات دولتی نسبت به حادثه اتفاق افتاده نظرها را به خود جلب کرد. افکار عمومی نسبت به این امر حساس شد و درانتها به برخی از اقدامات چون برکناری استاندار گلستان ختم شد که نمی توانست التیامبخش دردهای مردم سیل زده گلستان باشد؛ اما مثل همیشه این نیروهای مسلح بودند که دست در دست مردم رودرروی سیل ایستادند و حماسه دیگری از جنس همیاری رقم زدند. حوادث طبیعی دیگری هم در استان های لرستان و خوزستان به وقوع پیوست که بلافاصله پیگیری شد تا به وضعیت بحرانی نرسند.
ولی در این زمان موضوع بسیار مهمی از نظرها مخفی ماند و آن هم عدم حضور احزاب و سیاستمداران کشور در عرصه کمک رسانی به مردم سیل زده بود. گروه های زیادی در زمان سیل به کمک مردم شتافتند. هلال احمر، کمیته امداد و نیروهای مسلح آمدند؛ اما عدم حضور سران و افراد احزاب مطرح کشور برای کمک کردن به مردم داغ دیده در حوادث طبیعی باعث شد تا سوالات زیادی در خصوص نوع کارکرد و اهمیت احزاب سیاسی ایران مطرح شود که ساختار آن ها را با تردید جدی در حوزه کارآمدی مواجه می کند. فقط با نیم نگاهی به واکنش احزاب سیاسی نسبت به حوادث طبیعی اخیر در کشور مثل سیل گلستان می توان نکات زیادی را دریافت و فهمید که این ساختارهای سیاسی نمی توانند در مواقع بحران کارکرد موثری داشته باشند.
حرف تا عمل
بر همین اساس روز 14اردیبهشت زمانی که چیزی قریب به دو هفته از وقوع اولین حادثه طبیعی در کشور میگذشت شورای هماهنگی اصلاحات متشکل از 30 حزب با انتشار بیانیه ای همدردی خود را نسبت به وقایع اتفاق افتاده در کشور ابراز کرد؛ اما چنین سخنانی زمانی که مردم نیاز مبرم به حضور مسئولان و سیاسیون در کشور داشتند چندان مثمر ثمر نبود و نمی توانست نتایج خوبی را برای این حزب به همراه داشته باشد. انتظار می رفت حزب اصلاحات که خود را حامی دولت می داند و در انتخابات ریاست جمهوری اخیر تمامقد از رئیس جمهور منتخب حمایت کرد در حوادث طبیعی کشور حضور فعال می یافت.
اما آنچه اتفاق افتاد فقط انتشار بیانیه ای بود که هیچ اقدام عملی را از سوی این حزب در حمایت مردم داغدیده رقم نزد. در عوض افرادی که خود را منتسب به جریان اصلاحات می دانند به جای کمک کردن و التیام زخم دل مردم با اظهار نظرهای خود نه تنها کمکی نکردند بلکه باعث شدند فضای کشور به جای اینکه به سمت اتحاد و همدلی پیش برود حال و هوای حاد سیاسی به خود بگیرد. نمونه این افراد محمود صادقی نماینده اصلاح طلب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. وی در توییتی ضمن انتقاد از نبود استاندار گلستان در زمان وقوع سیل، گفته بود: «آقای وزیر کشور! استاندارانی را برگزینید که دل به خدمت در استان محل مأموریت خود بدهند نه استانداری که از بدو انتصاب، دایم برای سمتهای پایتختی (اعم از شهرداری، استانداری، معاونت استانداری...) لابی میکنند.» این اظهار نظر تنها نمونه ای از خروار بود که نشان می دهد، هنوز هم افرادی پیدا می شوند در زمان اتفاقی ملی، به جای اتحاد، هیزم آتش تفرقه شوند.
دریغ از یک بیانیه
اما در قسمتی دیگر جریان اصولگرای کشور قرار دارد. جریانی که در چند سال اخیر طی زمان انتخابات ریاست جمهوری، تحرکات قوی برای رسیدن به صندلی پاستور داشته است؛ اما هر بار بنا به دلایلی نتوانسته به هدف خود برسد. از این موضوع می گذریم. با نگاهی به مواضع این جریان در حوادث طبیعی اخیر کشور نکات مهمی به دست میآید. با اینکه شورای هماهنگی اصلاحات طی بیانیه ای به نوعی همدردی خود را با مردم داغ دیده اعلام کرد؛ اما از سوی جریان اصولگرا چنین صدای واحدی شنیده نشد. وقتی بیشتر دقت می کنیم متوجه می شویم این جریان هم غایبان بزرگی در حوادث طبیعی کشور داشته است. تنها در یک مورد جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی طی بیانیه ای با اشاره به حوادث طبیعی اخیر در کشور از کمک های مردمی که به سمت مردم آسیب دیده گسیل شده بود تشکر کرد؛ ولی در عرصه اجرایی هیچ اقدام قابل توجه و عملی از سوی جریان اصولگرا برای کمک به مردم و التیام زخمدل آنها دیده نشد.
فرید درویشی استاد علوم سیاسی دانشگاه در گفتوگو با ایران در خصوص کارکردهای احزاب ایران اظهار داشت: «متفکران در حوزه جامعهشناسی سیاسی کارویژههای مختلفی را برای احزاب قائلند، در کشور ما فقط روی کارویژه انتخاباتی احزاب تأکید و تمرکز شده است. حال آنکه احزاب میتوانند علاوه بر کارویژه انتخاباتی دارای کارویژههای اجتماعی، آموزشی، ارتباطاتی و نظارتی نیز باشند.»
با این اوصاف آنچه بیش از پیش به نظر می رسد عدم کارکرد مناسب احزاب در مواقع حساس و بحرانی است به طوری که در حوادث اخیر به وضوح مشخص شد آنچه احزاب فقط به دنبالش هستند حضور مردم پای صندوقهای رأی برای رسیدن به خواسته های خودشان است. از آن زمان به بعد دیگر کارکردی برای خودشان نه می شناسند و نه تعریف کرده اند. این مهم لزوم تجدیدنظر جدی در نوع کارویژه احزاب سیاسی را میرساند تا بتوانند در راستای کارآیی هرچه بیشتر خود قدمهای موثری بردارند.
مجید فاضلی