کد خبر: ۷۸۷۳۵
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۵ 18 August 2015
حوادث دنيا، گويا تكرار تاريخ است. حجاج پسر يوسف در منطقه طائف جزيرةالعرب بين سالهاي 39 تا 42 هجري يعني 1395 سال پيش به دنيا آمد.

به قول امروزي‌ها مونگل بود. زشتي صورت و سيرت و بدخلقي و نامتوازن بودن پاهايش و كم‌سويي در چشمان از او موجودي ساخته بود كه مورد تمسخر همسالان خود قرار مي‌گرفت و از او انساني عقده‌اي ساخته بود كه همواره مي‌خواست از همگان انتقام بگيرد.

در سي و يكسالگي به جمع نظاميان عبدالملك اموي پيوست. در سال 71 هجري قمري مأمور سركوب عبدالله بن زبير و به حكومت مكه و مدينه منصوب شد و سه روز به قتل و غارت مردم مكه مشعول شد و كعبه را ويران و پرده‌هايش را به آتش كشيد.

و «ابوداعش» يعني (حجاج بن يوسف) با پهن كردن سفره چرمي در صحن مسجدالحرام عبدالله بن زبير را سر بريد و آن را در ميان سفره چرمي براي عبدالملك فرستاد.

جالب اينجاست كه بسياري از صحابه پيامبر اكرم(ص) زنده بودند و از خاتم پيامبران شنيده بودند كه: جايز نيست در كعبه قطره خوني بريزد يا حتي در حريم آن درختي را قطع كنند.

حجاج مردي باسواد بود و قرآن را تفسير به رأي مي‌كرد و با شعر و شاعري آشنا بود.

حاكميت سه ساله او بر حجاز و يمن تا سال 75 طول كشيد و حاكم عراق چون درگذشته بود به خاطر اهميت سياسي و سوق‌الجيشي آن در زمان حكومت امويان به حجاج سپرده شد، در حالي كه 35 سال بيشتر نداشت و پس از ورود به شهر به مسجد كوفه وارد شد و بر بالاي منبر رفت و اين اشعار را سرود و خواند:

يا اهل العراق، يا اهل النفاق و الشقاق،

اني اري رئوساً قد اينعت و حان قطوفها

اي اهل عراق، اي اهل دورويي و نيرنگ و شقاوت

سرهايي را مي‌بينم كه رسيده است و وقت چيدن آنهاست

سپس به بصره رفت چون مردم و سران قبايل مقاومت كردند، سرهاي تعدادي از شورشيان را فرستاد تا در ميدان نصب كنند.

پس از آن با تأسيس شهر «واسط» در ميانه دو شهر بصره و كوفه به سال 87، آن را مركز حكومتي خود قرار داد تا آنكه شاميان با عراقي‌ها درنياميزند و بر ضد حجّاج كودتا نكنند.

و امروز بيشتر آن نطفه ناپاك را مي‌شناسيم كه فرزندانش پرچم حكومت از شام تا عراق را به دست گرفته‌اند!

نمونه‌اي از ددمنشي و محاكمات حجاج بن يوسف

انس بن مالك در سال 93 وقتي از ظلم‌هاي حجاج به وي شكايت مي‌آوردند جواب مي‌داد: (صبر كنيد، زيرا از پيامبر(ص) شنيده‌ام كه در آينده دوراني بدتر از اين خواهيد ديد.)

انس وقتي بر حجاج وارد شد، سلام كرد و حجاج جواب داد: خاموش باش اي انس، روزي همراه علي زماني با ابن زبير و روزي با ابن اشعث هستي.

انس گفت: انالله و انا اليه راجعون، خدا گوش تو را كر كرده است.

حجاج دستور داد بر گردن انس داغ آتشين نهادند، همان كاري كه با بسياري از صحابه انجام داده‌بود. يكي ديگر از مظلومين سعيد بن جبير است كه 12 سال به صورت پنهاني در مكه بود و حاكم مكه او را دستگير كرد و نزد حجاج فرستاد و گفتگوي حاكم و محكوم شنيدني است: درباره ابوبكر و عمر چه مي‌گويي در بهشتند يا جهنم؟ پاسخ داد: اگر داخل بهشت يا جهنم شدي و اهل آنجا را ديدي مي‌فهمي.

درباره خلفاء چه مي‌گويي؟ سعيد: من وكيل آنها نيستم.

كداميك را بيشتر دوست داري؟ آن كسي كه خدا را بيشتر راضي كرده باشد.

كداميك خدا را بيشتر راضي كرده‌اند؟ خداوند از من داناتر است كه به پيدا و پنهان آنها آگاهي دارد. نمي‌خواهي مرا تصديق كني؟ نمي‌خواهم تو را تكذيب كنم.

حجابن‌ يوسف كه از جوابهاي او قانع نشده بود، دستور داد او را بكشند.

سعيد گفت: انّي وجهت وجهي للذي فطرالسماوات والارض ـ حجاج گفت: او را به طرف قبله بكشيد سعيد اين آيه قرآني را تلاوت كرد: ولله المشرق و المغرب فانيما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع عليم. حجاج عصباني شد و دستور داد او را به طرف زمين قرار دهند و سعيد خواند:منها خلقناكم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم ـ و بالاخره در ماه شعبان سال 95 سعيدبن جبير را گردن زدند.

و محاكمه ابوهمدان قنبر، ايراني زاده اهل همدان و معروف به قنبرمولاعلي عليه‌السلام.

حجاج: آيا تو قنبر هستي؟ آري! مولايت علي است؟ قنبر پاسخ داد: مولايم پروردگار و اميرالمومنين علي عليه‌السلام، ولي نعمت من است.

حجاج بن يوسف: از او (مولايت علي) بيزاري بجوي قنبر: دين بهتري برايم بياور تا دست از علي بردارم. حجاج: من تو را مي‌كشم، هر طور كه بخواهي؟ قنبر: مولايم اميرالمومنين عليه‌السلام به من خبر داده است كه مرا مانند گوسفندان بدون تقصير ذبح مي‌كنند.

حجاج دستور داد سر از بدن قنبر جدا كنند.

به راستي داعشيان وارثان حجاجيان و نطفه‌هاي ناپاك جاهليت اموي نيستند؟ «وسيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينغلبون»

منبع: روزنامه اطلاعات
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار