بر اساس آمار حدود 65 درصد از ذخایر قابل بهره برداری نفت جهان در منطقه خاورمیانه است و به نظر می رسد با توجه به برخورداری کشورهای نفت خیز از این نعمت بسیار گرانبها می باید انتظار داشت که نقش مهمی هم در معادلات جهانی داشته باشند.
کد خبر: ۳۲۶۴۹
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۷ 09 May 2015
براساس آمار حدود 65 درصد از ذخایر قابل بهره برداری نفت جهان در منطقه خاورمیانه است و به نظر می رسد با توجه به برخورداری کشورهای نفت خیز از این نعمت بسیار گرانبها می باید انتظار داشت که نقش مهمی هم در معادلات جهانی داشته باشند.  

به گزارش تابناک همدان؛ آنچه از ظاهر امر خوانده می شود این است که می توان به وقت نیاز از این نعمت الهی همچون برگ برنده ای علیه کشورهای صنعتی بکار برد اما واقعیت امر آن است که نفت به تنهایی نمی تواند به عنوان اهرمی مطمئن و تعیین کننده مورد استفاده قرار گیرد زیرا اکثریت صادرکنندگان، از آن بعنوان ضامن قوت شبشان استفاده می کنند و این ماده بسیار ارزشمند هنوز نتوانسته است آنچنان که باید و شاید همراه و همگام با پیشرفت اقتصادی این کشورها حرکت کند و اگر سرعت صادر شدن ذخایر نفتی این کشورها را با سرعت پیشرفت اقتصادیشان بسنجیم؛ نتیجه ای نگران کننده بدست خواهد آمد.

نفت ضامن حیات اقتصادی بسیاری ازکشورهای صنعتی است و همین وابستگی نفتی تهدیدی برای امنیت اقتصادی این کشورهاست. 

باراک اوباما در اولین روزهای راهیابی به کاخ سفید در یکی از سخنرانیهای خود وابستگی امریکا به این ماده اولیه را یکی از جدی ترین خطرهای پیش روی این کشور توصیف کرد.

 نفت از گذشته تاکنون یک کالای سیاسی بوده و عامل مهمی در شکل گیری و تثبیت کشورهایی است که بعد از فروپاشی عثمانی پدید آمدند. هرچند بر اساس پیش بینیها ؛وابستگی برخی کشورها از جمله کشورهای اروپایی به انرژی خاورمیانه هر روز بیشتر می شود اما باید این نکته را هم در نظر داشت که رابطه بین فروشنده و خریدار انرژی، یک رابطه دو سویه است و کشورهای صادر کننده نمی توانند از این امر به عنوان اهرم فشار علیه خریداران استفاده نمایند زیرا با معضل صادرات تک محصولی مواجه اند و از طرفی مصرف کننده محصولات کشورهای صنعتی هستند.

 کشورهای صادر کننده نفت شاید بتوانند امنیت غرب را با دستاویز قرار دادن نفت به مخاطره افکنند اما به خوبی می دانند که مشروعیت و مقبولیت آنها نزد مردمان کشور متبوعشان-بویژه پس از شکل گیری جنبش های بیداری اسلامی- رو به کاهش است.

بنابراین استفاده از رانت نفت می تواند مهر تایید غرب بر حاکمیت آنها و ضامن بقای آنها باشد. از طرفی اینروزها بازار نفت حال و روز خوشی ندارد و سیر نزولی کاهش بهای نفت شوک عظیم جهانی بر صادر کنندگان آن وارد نموده است و همین مسئله به دغدغه اصلی بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه بویژه کشورهای کم تولید تبدیل شده است.

 هرگونه اختلال یا انقطاع عرضه انرژی، صادرکنندگان را با بحران مشروعیت و نداشتن کنترل سیاسی و امنیتی روبه رو خواهد کرد.

موید تاریخی این امر تحریم نفتی اوپک علیه امریکا و هلند در سال 1973 است که به بحران نفتی دامن زد و قیمت آن را بشدت افزایش داد اما برونداد این امر در نهایت، ضرر کشورهای صادر کننده نفت بود زیرا این بحران موجب کاهش سرمایه گذاری غرب در صنایع نفت کشورهای عربی و رکود اقتصادی این کشورها بود و نشان داد که دول عربی نمی توانند با این سلاح دست به ماجراجویی علیه کشورهای صنعتی بزنند فلذا باید منشی محافظه کارانه را در پیش گیرند چراکه نخستین متضرر هرگونه ماجراجویی خودشان خواهند بود.

 مسئله وقتی بغرنج تر می شود که بدانید برخی از کشورهای نفت خیز، فاقد زیر ساخت های اقتصادی هستند و فقط در حوزه صنعتهای مرتبط با این ماده معدنی پیشرفت داشته اند و بدون سرمایه گذاری کشورهای غربی در بخش انرژی و گاز این کشورها، حتی قادر به بهره برداری از منابع خود نیستند.

بسیاری از کشورهای نفتی -خاصه کشورهای عربی- برای رفع  نیازهای مبرم اقتصادی و امنیتی و خرید مشروعیت از یک طرف و تامین حمایت دولت های غربی و حفظ حاکمیت خود از طرف دیگر به فروش نفت نیازمندند.

 بنابراین به جای اینکه نفت تامین کننده امنیت اقتصادی خاورمیانه باشد خود به عاملی برای حضور دولت های غربی در این منطقه و در برخی موارد به عامل تهدید زا بدل شده است. حتی در مواقعی دول غربی پا را فراتر گذاشته و از ماده ای که خود نیازمند آن هستند علیه صادرکنندگان آن استفاده می کنند.

 نمونه عینی این امرهمگامی امریکا و عربستان در کاهش بهای نفت در جهت اعمال فشار بر ایران و روسیه است. به طور کلی کشورهای رانتی در میان بازیگران بین المللی جایگاه وابسته دارند. اکنون پس از گذشت بیش از نیم قرن از تاسیس سازمان کشورهای صادر کننده نفت(اوپک) منافع اعضای آن در یک راستا نیست و دور از انتظار نیست که در آینده ای نه چندان دور این اختلاف داخلی زمینه ایجاد ائتلافی جدید را ایجاد کند.

 امروزه سرنوشت آل سعود و امریکا به هم گره خورده و عربستان نگران از دست دادن جایگاه خود در معادلات امریکا است و با مرگ ملک عبدا... و روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز 79 ساله  -که در آینده از مهره های کلیدی تصمیمات اوپک خواهد شد- بی شک ریاض باز هم در راستای سیاست های کلان امریکا حرکت نموده و مسئولیت جنگ های نیابتی امریکا در منطقه خاورمیانه را بر عهده خواهد گرفت. 

بنابراین از آنجا که اقتصاد کشوری مانند امریکا به انرژی خاورمیانه وابسته است، جهت مقابله با اسلام سیاسی -که از نظر ایالات متحده مهمترین عامل تهدید کننده منافع امریکا در خاورمیانه است- حضوری همیشگی در این منطقه خواهد داشت ؛زیرا معتقد است اسلام سیاسی می تواند با گسترش حوزه های نفوذ خود، در صادرات نفت به مقصد کشورهای صنعتی خلل ایجاد نماید.

 این را هم باید اضافه کرد که بیشتر محموله های نفت از تنگه های هرمز و مالاکا عبور می کند که از نواحی بالقوه کشمکش به شمار می آیند و این امر نگرانی امریکا را مضاعف می نماید. درست است که در عصر حاضر امنیت انرژی به مقوله ای فرامرزی و جهانی تبدیل شده است اما وابستگی کشورهای صنعتی به منابع انرژی خاورمیانه مطلق نیست و تلاش برای کاهش میزان وابستگی به واردات نفت و گاز به جد پیگیری می شود و به سمت انرژیهای جایگزین روی آورده اند.

برخی از این کشورها بویژه اروپاییان، سعی دارند از طریق تامین بخشی از نیازهای خود از دریای شمال، شمال افریقا و حتی امریکای مرکزی وابستگی خود را به کشورهای عربی واقع در حوزه خلیج فارس کمتر کنند.

کشوری مانند امریکا، خود تولید کننده نفت است اما با توجه به مصرف داخلی چشمگیر این کشور (21 میلیون بشکه در روز) و همچنین عمر و حجم بیشتر ذخایر خاورمیانه در مقایسه با منابع خارج از آن و شمال افریقا، همچنان وابستگی نفتی این کشور به کشورهای خاورمیانه ادامه دارد و این وابستگی از بین نرفته و باید منتظر گذر زمان بود و دید که با توجه به کاهش ذخایر نفتی در آینده نزدیک، رابطه غرب و کشورهای نفت خیز خاورمیانه چگونه تعریف می شود.
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار