تجربه تاریخی، به ویژه در جنگ هایی نظیر جنگ جهانی اول و دوم کشورها را بر آن داشت که به دنبال روش هایی باشند که ضمن داشتن کمترین هزینه، بیشترین نتیجه را در بر داشته باشد.
کد خبر: ۳۷۱۱۶
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۳ 20 May 2015

هر چه از جنگ های کلاسیک فاصله می گیریم با نسلهای جدیدی از جنگ ها روبرو می شویم که در صدد توفیق به این مهم هستند.

به گزارش تابناک همدان ؛ امروزه به رغم افزایش توان نظامی قدرت های بزرگ، ظرفیت آنها برای مداخله مستقیم کاهش یافته است و بیشتر سرمایه های نظامی به سمت سامانه های پدافندی گسیل شده است و کشورها به سوی گزینه هایی از جنس جنگ نرم روی آورده اند، خصوصاً آنکه با ظهور تسلیحات هسته ای، جنگ ها به گونه ای باور کردنی پرهزینه شده است. بنابراین ماجراجویی با مداخله مستقیم آخرین گزینه مورد نظر است.

در واقع هر چه از جنگ های تمام عیار صنعتی دور می شویم، کم کم شاهد تغییر روش ها هستیم؛ روش هایی که نیازی به ارتش های بزرگ ندارد که مهمترین آنها «جنگ های نیابتی» است که در آن، گروه های تروریستی، خرابکاران و مزدوران به نیابت از یک کشور یا گروهی از کشورها و در جهت تحقق اهداف آنها به اقدامات نظامی دست می زنند و به مثابه «پیمانکاران نظامی – تبلیغاتی»، اهداف از طریق قائم مقام پیگیری می شود که امروزه این مدل به جدّ از طریق قدرت های بزرگ خاصّه امریکا دنبال می شود بویژه اگر کشوری از محدوده استراتژیک کمتری برخوردار باشد و نخواهد تلفات زیادی داشته باشد به این نسل از جنگ ها متوسل می شود.

اساسا کشورها همیشه در پی به حداکثر رساندن قدرت و نفوذ خود با صرف کمترین هزینه ها هستند. لذا میل دارند نمونه های جدیدی از تاکتیک ها و الگوهای نظامی را بیازمایند ،چراکه یک اصل مهم نظامی وجود دارد که می گوید تاکتیک هایی را که برای شما یک بار پیروزی آفریده اند، تکرار نکنید.

درواقع دراین روش، کشورها بجای بسیج کردن سهم عظیمی از جمعیت خود، از تبعه سایر کشورها جهت بی ثبات ساختن رژیم های بالقوه دشمن و یا تضعیف رقبایی که احتمالا در آینده ظهور خواهند کرد، استفاده می نمایند.

به طور کلی این مدل از جنگ ها پس از جنگ جهانی دوم، خاصّه بعد از فروپاشی شوروی و در نبود قدرت کنترل کننده، توسط امریکا یا با محوریت آن مرسوم گردید که به بهانه تامین امنیت وارد کشورهای هدف شده اما وابستگی دولت های جهان سومی و نفوذ بیشتر خود را پیگیری می نمود که در نتیجه نه تنها ثبات به این کشورها بازنگشت بلکه با خروج این نیروها و نبود اقتدار در دولت مرکزی بر نگرانی ها افزوده شد.

در پاره ای از مواقع ابرقدرتها از طریق این گروه ها سیاست بازی «برد - برد» را دنبال می کنند چرا که از یک طرف از آنها به عنوان عامل پیش برنده جنگ های نیابتی و از طرف دیگر بعنوان بهانه حضور خود جهت تامین امنیت کشور تحت اشغال استفاده می کنند که نهایتا آنچه سهم کشور جنگ زده می شود یک چالش سیاسی بزرگ و آن هم حضور یک قدرت سیاسی عمده در کنار قدرت کشور خود است که میل دارد در ازای برقراری امنیت از برخی امتیازات برخوردار گردد که این امر مشکلات زیادی را دامنگیر کشور تحت اشغال می نماید.

تجربه های اخیر امریکا در افغانستان و عراق عاملی تعیین کننده در جهت توجه ایالات متحده به این روش بوده است، چرا که نیروهای نیابتی -بویژه اگر در قالب گروه های تروریستی همچون داعش باشند- از طریق منابع مالی متعدد همچون کمک های مالی اشخاص حقیقی و حقوقی و کمک های سایر کشورهای ذینفع(همچون کمک های نقدی کشور عربستان به برخی گروه های تروریستی)، تصرف میدان های نفتی و قاچاق نفت، تصرف زمینهای کشاورزی، وضع انواع مالیات و خراج تحمیلی بر مردم مناطق تحت اشغال، قاچاق انسان و اعضای بدن انسان، دریافت غرامت در ازای آزادی اسرا و... استقلال مالی پیدا می کنند و به این طریق هزینه آنها از دوش امریکا ساقط می شود و امریکا در نهایت به همان تجهیز و آموزش ابتدایی مخالفان و تروریست ها، ساپورت نیروهای نیابتی از طریق هواپیماهای بدون سرنشین و انجام حرکت هایی نمایشی مانند استقرار ناو در مرزهای آبی کشور مورد نظر بدون مداخله مستقیم و در مواردی نیز جلوگیری از کمک های انسانی و بشردوستانه بسنده می کند.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار